Tuesday, December 25, 2007

کریسمس مبارک



تولد عیسی مسیح را به تمام مسیحیان ایران و جهان تبریک میگم. آرزوی سالی همراه با سلامت و موفقیت برای همه هموطنان عزیز آرزو دارم.

کاش آقای احمدی نژاد و دولت ایشون هم برای بهتر شدن وضعیت اقتصادی مردم ایران در سال جدید، بیشتر با کارشناسان اقتصادی مشورت، و به نظرات کارشناسی آنها عمل کنند.

Wednesday, December 19, 2007

THE ISLAMIC REPUBLIC OF IRAN IS FACING ITS BIGGEST POLITICAL TEST IN 28 YEARS

In four months time, Iranian people will participate in a parliamentary election. A challenging election for the people and most definitely a crucial one for the Islamic Republic.

First, I would like to delve into the neighbouring country's, Iraq, developments after almost four years of occupation.


The US and its allies have toppled the Saddam Hussein's regime in Iraq in 2003. The first aim of the invasion was to remove the so-called Weapons of Mass Destruction(WMD) from the Saddam's hand. The failure to find any such weapons in Iraq forced the invaders to turn to the issues of human rights and democracy for Iraqis. The irony is that Saddam was in power for almost three decades in Iraq, when his regime was enjoying all kinds of support from the West. Have the human and democratic rights of Iraqis been violated by him during his rule? Oh yes, they have! Have the US and its allies seen those violations? Of course they have! So, why did not they stop him then but now? All of these questions and many others should be asked when it comes to talk about war for human rights and democracy for the people of the Middle East. But, I guess it called politics and interests. I leave it here.

However, regardless of the above questions and answers, today, what we see in Iraq is that Iraqis, from all sides of political spectrum and religious believe, are freely participated in political process. In Iraq, there is no undemocratic single body to check the eligibility of the political parties and individuals for their participation in an election. There is freedom of press, media, and freedom of speech, sounds like a good start for a democratic country to me.

Now, in Iran, there is no freedom of press, media or freedom of speech. There are lawyers, journalists, university students, academics and the union activists in jail, news papers have been banned on a regular basis. Political parties are not existed. There is no free political activity in Iran, unless you follow the powerful minority.

On top of these, there are different unelected, undemocratic bodies in place to make sure that an election is not free and fair for all! No kidding, I am serious. I give you a very prominent example, the Guardian Council, its role is to check and pass the eligibility of the candidates before an election. The twelve members body has power to even reject all of the candidates before they can be tested by the people's vote! This means these twelve persons will decide for the whole eligible voters in the country even before an election is held! Is not it a joke? I would say it is! This kind of joke has been going on for far too long in Iran.

Well, this coming parliamentary election is different. It has different characteristics, the time is different, the Islamic Republic's position front of people inside Iran is different, and the Islamic Republic position front of the world is also different. Iranian people have closely been watching the political process in both neighbouring countries Afghanistan and Iraq in the last seven years. They are perfectly aware of their political system in place in Iran, and they are not happy with it. They know that it is time to demand their human and democratic rights, now! They can do it by demanding a free and fair election for all Iranian, and it is up to the political bodies in Iran to choose, which way they prefer to go.

There are not many options available for the authorities, either you are with the people or against them!

We have to wait and see it in four months time!

Tuesday, December 18, 2007

احمدی نژاد در مکه



ای کاش در زمانی که آقای احمدی نژاد در مکه هستند از خداوند بخواهند که اول با معجزه ای ترمز این قطار هسته ای را قبل از تصادف و تلفات احتمالی درست کند و بعد هم ایستگاهی برای شام و نماز مسافران (مردم) ساخته شود. برای رضای خدا و مردم! همینجوری
Photo by BBC

Wednesday, December 12, 2007

ایران دانشگاه است، و مردم همه دانشجو

جمهوری اسلامی ایران باید این واقعیت را بداند و بپذیرد که با دانشگاهی بنام ایران و دانشجویان آن، مردم، به مقابله رفتن کاری عاقلانه نیست!

از مدتها قبل و با نزدیک شدن به روز 16 آذر، روز دانشجو، از جانب دستگاههای اطلاعاتی، امنیتی و قضایی جمهوری اسلامی تحرکاتی جهت برخورد و کنترل حرکتهای دانشجویی در سطح کشور آغاز شده بود. این تحرکات شامل تهدید دانشجویان به دستگیری و در مواردی همراه با دستگیریهای گسترده فعالین دانشجویی در سراسر کشور همراه بود.اگرچه دراکثر موارد دانشجویان در تماس با خانوادهای خود سلامت خود را اعلام کرده اند، اما کماکان در بازداشت بسر میبرند.

با وجود تمامی تهدیدات و دستگیریها، مراسم روز دانشجو با شکوه تمام برگزار گردید. دانشجویان با شجاعت رسالت جایگاه دانشجو و دانشگاه را در جامعه فریاد زدند. دراین شرایط حساس تاریخی کشورمان که خطرات جدی امنیت جانی، مالی، منافع ملی کشور و حتی تمامیت ارضی کشورمان را نیز تهدید میکنند، این قشر فرهیخته جامعه با وجود تمامی مشکلات و سختیها بمیدان آمد وهم زمان در دو جبهه رسالت خود را انجام داد. اول، دفاع از حقوق و جایگاه خود در جامعه و آزادی در فضای اختناق و سرکوب، و دوم، رساندن صدای خود و مردم ایران به قدرتهای بیگانه برای بر حضر داشتن آنها از دخالت در امور داخلی کشور ایران که تنها وظیفه مردم ایران است ولاغیر.

شجاعت و آگاهی دانشجویان ایرانی داخل کشور مثال زدنی و قابل تحسین است.

جمهوری اسلامی باید هر جه سریعتر و بدون قید و شرط تمامی دانشجویان در بند را ازاد کند و بداند که امروز در مقابل دانشگاهی بنام ایران و دانشجویانی بنام مردم ایستادن، کاری عاقلانه نیست!

دنیا با دقت نگاه میکند!

Tuesday, December 4, 2007

امتحان بزرگ و تاریخی انتخابات آینده مجلس در ایران

امروز و در شرایط حساس منطقه خلیج فارس و خطراتی که مردم و کشورمان ایران را تهدید میکنند، شاید به جرات بتوان انتخابات آینده مجلس را سرنوشت سازترین واقعه در تاریخ 28 ساله جمهوری اسلامی دانست. در عین حال میتوان آن را برای حاکمان سیاسی ایران، یک امتحان بزرگ سیاسی نیز نامید.

مدت 7 سال است که آمریکا با شعار حقوق بشر و دمکراسی و با تکیه بر قدرت برتر نظامی خود وارد منطقه شده است.در این مدت، دو کشور افغانستان و عراق اشغال شده اند، صدها هزار انسان جان خود را از دست داده اند و صدها میلیارد دلار خسارت مالی بر دو کشور وارد شده است. خسارات جانی غیر قابل جبران والبته خسارات مالی قابل جبران و تضمین شده توسط منابع نفتی و موقعیت جغرافیایی استراتزیک کشورهای افغانستان و عراق. اما تمام این تحرکات بنام حاکم کردن حکومتهای دمکرات و پایبند به رعایت حقوق بشر در منطقه انجام شده است. اما برای مثال، با توجه به 3 دهه حاکمیت صدام حسین بر عراق و حمایتهای همه جانبه غرب و به ویژه امریکا از حکومت خودکامه و دیکتاتور او، بوضوح میتوان دید که جهان غرب و بویژه امریکا دقدقه ای بنام حقوق بشر و دمکراسی را برای مردم عراق نداشته اند و ندارند. هر چه هست منافع اقتصادی و استراتژیک آنان است و بس!

حال، این حیاهو در اطراف کشور ما، ایران، بر پاست، حقوق بشر و دمکراسی برای من و شما. البته حیاهوی بلند تری هم بنام بحران هسته ای، غنی سازی اورانیم، به موازات این دو در جریان است. این سه موضوع، که البته غنی سازی اورانیم مهمترین آنها، حداقل برای غرب و امریکا که همانا نگرانی اسرائیل است، باعث رویارویی تهران و شورای امنیت گردیده است. تاکنون دو قعطنامه تحریم از سوی شورای امنیت سازمان ملل متحد بر علیه ایران صادر شده است، و آمریکا اخیرا تحریمهای یکجانبه خود را بر علیه سپاه قدس(شاخه ای از سپاه پاسداران جمهوری اسلامی) و مراودات مالی برخی از بانکهای ایرانی به اجرا گذاشت. تمامی این تحرکات همزمان با چانه زنیهای معمول دیپلماتیک برای تشویق و ترغیب ایران به کنار گذاشتن فعالیتهای نگران کننده هسته ای انجام میشوند.
نتیجه،ایران هنوز بر ادامه غنی سازی اورانیم اصرار میورزد، آمریکا برای تصویب قعطنامه سوم بر علیه ایران در شورای امنیت تلاش میکند و همزمان و در صورت شکست راهکارهای دیپلماتیک تهدید در بکارگیری قدرت نظامی و نابودی تاسیسات هسته ای ایران میکند.
خوب، یکبار دیگر داده ها را مرور میکنیم، غرب به سر کردگی آمریکا و با شعار آوردن حقوق بشر و دمکراسی برای مردم در کشورهای منطقه وارد شده است. بدون وارد شدن به دلایل اصلی در پشت لشکر کشی و کشتار و خسارات پی آمد آن، در ظاهر دو نظام خود کامه و دیکتاتور طالبان و صدام سرنگون و نظامهای دمکرات، آزاد برای مشارکت تک تک شهروندان این دو کشور و مبتنی بر رای مردم جای آنها را گرفته اند. در هر دو کشور مانعی برای مشارکت در سیاست و انتخاب کردن و یا انتخاب شدن بر مبنای باورهای مذهبی، ایدیولوژیک، زبان، رنگ پوست و غیره وجود ندارد.
حال مردم ایران در مقابل انتخاباتی قرار میگیرنند که از طرفی باید مراقب تهدیدهای خارجی که جان، مال و منافع ملی کشورشان را تهدید میکنند باشند، و باید توسط این انتخابات پیغام بلوغ و هشیاری سیاسی خود را بدنیا نشان بدهند. و از طرف دیگر به دنبال دستیابی به حقوق بشری و سیاسی خود از طریق مشارکت در یک انتخابات آزاد برای کلیه احزاب و گروههای سیاسی و منفردین سیاسی مایل به شرکت در انتخابات باشند.
اینجاست که محک بزرگ تاریخی و سیاسی حاکمان سیاسی کشورمان زده خواهد شد، بخصوص در مجالس نظارتی مانند شورای نگهبان! باید منتظر شد و دید!



Thursday, November 22, 2007

مذاکره، تنها راه حل بحران ایران-امریکا، هسته ای، عراق، خاور میانه

در چند روز آینده باید منتظراتفاقات قابل توجه در رابطه با کشورمان باشیم، مذاکرات ایران و آمریکا بر سر مسائل عراق، دولت و شخص آقای احمدی نژاد از اولویت خاصی برخوردارند. چون این اتفاقات میتواند که تعیین کننده خیلی از اتفاقات خوب و یا بد آینده باشند تصمیم گرفتم که نگاهی اجمالی به آنها بیندازم.
اول اینکه، در اوایل ماه نوامبر و بعد از کنفرانس عراق که برای بررسی مشکلات امنیتی و بهتر بگویم ثبات عراق دراستانبول ترکیه برگذار شد امریکا 9 نفر از ایرانیان بازداشتی در عراق را آزاد کرد. در پی آزادی این افراد گزارشهای مثبت در مورد پایین آمدن در صد خشونتها، حملات به نیروههای آمریکایی مستقر در عراق واز آن مهمتر پایین آمدن آمار تلفات سربازان آمریکایی در عراق هر روز شنیده میشود. اظهار نظرهای، اگرچه محتاطانه، مقامات رسمی آمریکا از وزیر دفاع، آقای گیتس، گرفته تا فرماندهان نظامی مستقر در آمریکا و یا در عراق تماما نشانهای مثبتی بوده اند. این اتفاقات نهایتا به درخواست رسمی آمریکا از ایران برای دور سوم مذاکرات در مورد عراق انجامید. آمریکا هفته گذشته توسط سفارت سوئیس بعنوان حافظ منافع آمریکا در ایران در خواست مذاکرات را کرد، و ایران پذیرفت.
حال، دور سوم این مذاکرات در آینده نزدیک انجام خواهد شد. اما سوال اینجاست، در شرایطی که بحث مسئله هسته ای، تحریمات یکجانبه آمریکا علیه ایران و اصرار آمریکا برصدور قعطنامه سوم و تحریمات شورای امنیت همزمان و موازی با مسائل و مشکلات عراق در جریان است، آیا طرفین میتوانند که بر سر میز عراق مشکلات خود را حل و فصل کنند و بر سر میزهای دیگر تهدید و دعوا؟! جواب این سوال ساده نیست، اما نظر من این است که شما با رعایت احتیاط لازم میتوانید که با کمک خود زمینه را برای جلب اعتماد طرف مقابل فراهم و متاقبا انتظار جلب اعتماد خود را از طرف مقابل داشته باشید. علائم و شواهد حرکت در مسیر درست را نشان میدهند.
اتفاق جالب و قابل توجه دیگر این هفته، سر مقاله روزنامه جمهوری اسلامی در مورد دولت احمدی نژاد و برخورد شخص آقای رییس جمهور با مخالفین سیاسی سیاست های خود در قبال مسئله هسته ای بود. اهمیت این موضوع به جایگاه این روزنامه که بعنوان ارائه کننده دیدگاه سیاسی رهبر جمهوری اسلامی، آقای خامنه ای، شناخته میشود بر میگردد. بر خورد سر دبیر این روزنامه با اقای رییس جمهور را میتوان بر خورد رهبر جمهوری اسلامی تلقی کرد، و وقتی که رفتار و عملکرد آقای رییس جمهور را در رابطه با رقبای سیاسی خود، غیر اخلاقی، مغایر با شئونات اسلامی و از همه مهمتر "غیر قانونی" مینامند، شاید که پیغام بزرگتر و مهمتری بهمراه داشته باشد.
من شخصا مایلم که بر روی ابزار قانونی موجود در قانون اسا سی برای برخورد با تخلفات "غیر قانونی" آقای رییس جمهور تمرکز و تاکید کنم. چون با توجه به موارد ذکر شده در بالا، مذاکرات ایران و آمریکا بر سر مسائل عراق و بحث هسته ای، شاید این ابزار برای جلو گیری از کارهای "غیر قانونی" آقای رییس جمهور لازم باشد!

Tuesday, November 20, 2007

تشکیل "کمیته صلح" توسط خانم شیرین عبادی


خانم شیرین عبادی برنده جایزه صلح نوبل، روز دوشنبه، 19 نوامبر، در یک کنفرانس خبری که در دفتر کانون مدافعان حقوق بشر در تهران بر گزار شد،" تشکیل کمیته صلح" را اعلام کردند.
در روزهای اخیر شاهد افزایش فشار آمریکا مبنی برعملکرد ایران به قطعنامه های صادره شورای امنیت در تعلیق غنی سازی اورانیم بوده ایم.از طرفی بی توجهی تهران به خواسته های بین المللی در این رابطه باعث بالا گرفتن حدس و گمانه زنیها در مورد حمله نظامی به تاسیسات غنی سازی در ایران گشته است.
در این راستا خانم شیرین عبادی دست به ابتکار جالبی زدند، کمیته ای بنام "کمیته صلح" را بر پا کردند. ایشان در این رابطه گفته اند: "آنچه ما می خواهيم و به دو طرف هشدار می دهيم رعايت حقوق بين الملل است. نه آمريکا می تواند و اين حق را دارد که در مورد ايران خارج از ضوابط بين المللی عمل کند و نه ايران می تواند ديواری به دور خودش بکشد و بگويد که اين کشور با قطعنامه های سازمان ملل کاری ندارند." این حرکت در جنین لحظه تاریخی و سرنوشت ساز برای مردم وکشور ایران، و شاید جهان، نشان از بینش، آگاهی، مردم دوستی، وطن پرستی و احساس مسولیت ایشان دارد.
ضمن اعلام حمایت از ابتکار ایشان، حمایت از این حرکت را وظیفه یکایک هموطنان ایرانی و شهروندان صلح طلب دنیا میدانم.
در عین حال مایلم تاکید مضاعفی بر گفته ایشان که " نه ایران میتواند دیواری به دور خودش بکشد و بگوید که این کشور با قطعنامه های سازمان ملل کاری ندارند"، داشته باشم و به تصمیم گیران در تهران گوشزد کنم که قطعنامه های شورای امنیت، مسلما کاغذ پاره نیستند!

Thursday, November 1, 2007

ما، ایرانیان، یکصدا به جنگ نه میگوییم

خانم شیرین عبادی،برنده جایزه صلح نوبل، این هفته در پاریس با مردم و دولتمردان فرانسه صحبت کرد، ایشان پیغامی از جانب مردم ایران برای دنیا داشت.
پیغام ایشان خیلی ساده بود، جنگ، ریختن بمب بر سر مردم بی گناه و کشتار روش خوبی برای ترویج احترام به حقوق بشر و دمکراسی در دنیا نیست!
این کاملا قابل درک است که خانم عبادی با توجه به موقعیت ایشان به عنوان برنده جایزه صلح نوبل احساس مسولیت بزرگی در برابر تحمیل جنگی خانمان سوز بر کشور و مردم ایران دارند. و اما پیغام ایشان:"من، بدین وسیله از جانب مردم ایران اعلام میکنم که در صورت هر گونه حمله نظامی به ایران، کشور و مردم ایران جواب حمله را خواهند داد." من به نوبه خود به ایشان برای اتخاذ موضع انسان دوستانه و وطن پرستانه تبریک گفته، حمایت خود را از ایشان اعلام میکنم. این وظیفه هر ایرانی وطن پرست و نگران مردم و کشور است.
در پایان، مایلم پیغام خود را به آن دسته از فارسی زبانان تشنه قدرت، که جان و مال مردم و منافع ملی این کشور را برای ارضای شهوت قدرت خود به حراج گذاشته اند، بدهم. شما ایرانی نیستید، اجازه بر زبان آوردن نام ایران را ندارید، مردم این کشور به شما به چشم دشمن نگاه خواهند کرد.

WE, IRANIAN, SAY NO TO WAR

Mrs Shirin Ebadi, the Noble Peace Prize winner, was in Paris this week, she convoyed a strong and clear message from Iranian people to the French and the world.

Her message was simple, going to war and indiscriminately killing hundreds of thousands of innocent people is not a good way to promote human rights and democracy. I know that I sound naive to suggest that the wars in Afghanistan and Iraq are really for the initially purposed suggestion, at least it was purported by the US.

But now, Mrs Ebadi rightly feels the responsibility to stand against the threat to the Iranian people and our country. She had this message from Iran: "I, hereby, announce on behalf of the Iranian people that if Iran comes under attack, our nation will respond to it." In my turn, I, as an Iranian, congratulate and fully support her stance.

In addition, I, hereby, have this message for the world: Iranian people care for the welfare of their fellow citizens and their country's national interest like any other citizens, in the same situation, around the world.

Negotiation is the only way!

Friday, October 26, 2007

تحریمهای آمریکا و دلایل احتمالی

وزارت خارجه آمریکا پس از مدتها صحبت در مورد قصد قراردادن کل سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران در لیست سازمانهای تروریستی، بالاخره روز پنجشنبه هفته گذشته نیروی قدس سپاه پاسداران را دراین لیست قرار داد. علاوه بر این، تحریماتی یکجانبه برعلیه ارگانهای مالی از قبیل بانکهای ملی، ملت و صادرات هم به اجرا گذاشته خواهد شد.

گفته میشود سپاه پاسداران جمهوری اسلامی بیش از 30% مبادلات اقتصادی ایران را در کنترل خود دارد. این مبادلات از واردات و صادرات کالا، سرمایه گذاری در صنایع ماشین سازی تا سرمایه گذاری در صنعت نفت و گاز گسترده هستند. تحریمات امریکا نه تنها فعالیتهای اقتصادی سپاه پاسداران به عنوان یک ارگان را شامل و محدود خواهد کرد،بلکه شامل اشخاصی که به نمایندگی از سپاه پاسداران طرف معامله قرار میگیرند نیز خواهد شد. علاوه بر سپاه پاسداران، بانکهای ملی، ملت و صادرات نیز مشمول این تحریمات خواهند شد.
این تصمیم امریکا، در شرایطی که اتحادیه اروپا، روسیه و چین عملا تمایل خود را به حل مشکل هسته ای ایران از طریق مذاکره نشان داده اند، میتواند به دو گونه معنا شود، یک، افرادی در واشنگتن بهر شکل با بهانه قرار دادن مسئله هسته ای صرفا بدنبال وارد آوردن خساراتی میلیاردی از نوع افغانستان و عراق بر پیکر اقتصاد کشورمان ایران هستند، و دوم اینکه امریکا حقیقتا معتقد و متعهد به حل مشکل از طریق دیپلماتیک است و صرفا برای فرستادن پیغامی روشن برای تهران دست به این اقدام زده است.
حال اگر فرض اول را درست بدانیم، با توجه به تجربه عراق و نابودی زیر بنای اقتصادی این کشور با وجود اعلام امادگی وهمکاری همه جانبه صدام با سازمان جهانی انرژی اتمی پیش از حمله نظامی به این کشور، این وظیفه تک تک ما ایرانیان است که یکصدا و از هر تریبون قابل دسترس با صدای بلند و رسا با عوامل جنگ طلب که صرفا برای پر کردن جیبهای خود از ثروتهای ملی کشورمان حاضر به ریختن خون ده ها و یا صدها هزار نفر از شهروندان ایرانی هستند مقابله کنیم. این مقابله شامل همکاران این عوامل که همانا خائنین به اصطلاح سیاسی ایرانی خارج از کشور هستند هم خواهد بود، افرادی که با مخفی شدن در پشت شعار سرنگونی جمهوری اسلامی حاضر به قتل عام مردم این کشور و به غارت رفتن سرمایه های ملی ایران هستند.
و اما اگر فرض دوم را درست بدانیم، اینجاست که تصمیم گیران جمهوری اسلامی زیر ذربین مردم و تاریخ خواهند بود. اگر امریکا حقیقتا و به دلایل مختلف از گرفتاری در باتلاق عراق و افغانستان تا فشارهای بین المللی و یا فشار های داخلی مردم امریکا بر علیه جنگ به این نتیجه رسیده باشد که مشکل خود را با کنار آمدن و مصالحه با ایران حل کند و این تحریمها همانطور که واشنگتن ادعا میکند ابزاری برای کمک به حل مشکل از طریق دیپلماتیک باشند، و تصمیم گیران در تهران این فرصت را از دست بدهند و یا در معادلات خود محاسبات اشتباه کنند، باز شامل همان برخوردی از جانب مردم ایران خواهند شد که در فرض اول!
باید منتظر شد و دید.

Saturday, October 20, 2007

لاریجانی رفت، شوخی های احمدی نژاد دیگر خنده دار نیست

علی لاریجانی دبیر شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی و مسول مذاکرات هسته ای استفا داد.
دلیل استعفا مسائل شخصی عنوان شد، این روال معمول جابجایهای دیپلماتیک است.اما دلیل واقعی بر کناری و یا استعفا لاریجانی در این مقطع حساس مذاکرات هسته ای جمهوری اسلامی و آژانس بین المللی انرژی هسته ای سوال بر انگیز است.
هفته گذشته و در پی حضور پوتین، رئیس جمهور روسیه در تهران، علی لاریجانی و احمدی نژاد صحبت های متناقضی در مورد پیشنهاد هسته ای پوتین بیان کردند. لاریجانی عنوان کرد که پوتین طرحی برای برون رفت از بن بست هسته ای ارائه داده است که مطالعه و بررسی خواهد شد.احمدی نژاد اما، طرح چنین پیشنهادی از طرف پوتین را تکذیب کرد.
در خبر های رسیده از تهران، آقای سعید جلیلی معاون متکی، وزیر امور خارجه، بعنوان جایگزین لاریجانی منسوب شده است. اهمیت این انتساب نزدیکی دیدگاه و مواضع جلیلی به احمدی نژاد بر سر موضوع هسته ای جمهوری اسلامی است، این انتساب و صحبت های متناقض احمدی نژاد و لاریجانی در مورد طرح پوتین، این احتمال را قوت میبخشد که در واقع صحبت لاریجانی به واقعیت نزدیکتر است.
اگر این فرض درست باشد، میتوان با اندکی یاری گرفتن از قدرت تخیل به این نتیجه رسید که پوتین در واقع طرحی را پیشنهاد کرده است و به احتمال قریب به یقین تعلیق غنی سازی اورانیم، اگرچه برای مدت بسیار کوتاه، در این طرح گنجانده شده که دقیقا خواست امریکا برای آغاز مذاکرات مستقیم با تهران تامین میگردد.
و اگر دلیل بر کناری و یا استعفا لاریجانی مخالفت احمدی نژاد با این طرح بوده است، که منسوب کردن جلیلی این پیغام را میدهد، آنگاه باید با شدید ترین شکل ممکن و اختیارات قانونی با رفتار های کودکانه آقای رئیس جمهور برخورد کرد.،
آقای احمدی نژاد، مردم و کشور ایران اسباب بازی کودکان نیستند!

Friday, October 19, 2007

به بهانه رادیو زمانه در هلند

چند روز بود که چندین مطلب پیاپی در مورد رادیو فارسی زبان زمانه در هلند میخواندم، برایم جالب بود. تا جایی که اطلاع دارم این رادیو با تلاش خانم فرح کریمی، نماینده محترم مجلس هلند، و بودجه دولت هلند راه اندازی شده.
.مطالب با حملات و اتهاماتی به عملکرد رادیو از سایتی اینترنتی بنام منو-پالتاک آغاز شد. طبق معمول، ما ایرانیان قدیمی خارج از کشور برای اتهام زدن به رقیب شغلی، کسی که مثل ما فکر و عمل نمیکند، حسادت و کلی دلایل معقول و یا غیر معقول دیگر، خود را ملزم به ارائه سند و مدرکی نمیبینیم! جالب اینجاست، زمانی که خود بواسطه برخورد های مشابه مورد اتهامات واهی قرار میگیریم داد وفقانمان را همه میشنونند.
تا جایی که من دورا دور مطالب و صحبت هایی از سر کار خانم کریمی خوانده و شنیده ام و با نظرات ایشان آگاهی دارم، ایشان را فردی با نگاه روشن به مسائل سیاسی دنیا و ایران میشناسم، جایگاه سیاسی ایشان تایید این مطلب است. روش مبارزاتی فردی مغتقد به احترام به حقوق بشر و حقوق دمکراتیک مردم ایران با توجه به شرایط امروز حاکم بر کشور ایران و دنیا مسلما با روش به قول آقای مهدی جامی، مسول رادیو زمانه، "روشنفکر دهاتی" و بقول من سیاسی ورشکسته، کاملا متفاوت است.
بنابر این، من دلایل حمله به عملکرد رادیو زمانه را در جای دیگر جستجو میکنم. در پایان، خسته نباشید و آرزوی موفقیت برای خانم کریمی و گردانندگان رادیو زمانه در هلند را دارم.

Thursday, October 18, 2007

طرح به اصطلاح ارتقای امنیت اجتماعی و یا کودتای آرام؟


طبق آخرین آماری که مرکز اطلاع رسانی نیروی انتظامی اعلام کرده، در طرح ارتقای امنیت
اجتماعی و مبارزه با بد پوششی، 12 هزار نفر دختر و در مقابل، 254 نفر پسر در ماه های اخیر دستگیر و ارشاد شده اند. نیروی انتظامی در آغاز اجرای این طرح از برخورد همزمان با دخترها و پسرها خبر داده بود و این که در راه مبارزه با بدپوششی، هیچ تفاوتی میان دختر و پسر قایل نخواهد شد. کارشناسان و تحلیلگران، چه سیاسی و چه غیر آن، همواره برای بررسی و تحلیل دقیق یک طرح و برنامه به آمار رسمی ای که ارایه می شود استناد می کنند. اگرمصداق های حکومت و نیروی انتظامی را در نوع پوشش خوب و بد باور داشته باشیم و به سطح شهر تهران (پایتختی که ساکنانش به نسبت دیگر شهرهای کشور، از آزادی نسبی دست کم در نوع پوشش برخوردار بودند) نگاهی بیفکنیم، مشخص می شود که بدپوششی پسرها، اگر نه بیش تر که در میزان برابری با دخترها قرار دارد. اما آماری که نیروی انتظامی اعلام کرده خلاف این گفته را ثابت می کند. در چند ماهی که از آغاز طرح ارتقای امنیت اجتماعی گذشته، فقط 254 نفر پسر ارشاد شده اند. در حالی که میزان دستگیری و ارشاد دختر ها 12 هزار نفر بوده است. یعنی چیزی حدود 48 برابر. به عبارت دیگر دختران 48 برابر پسران امنیت اجتماعی را تهدید می کنند! اما آیا این با واقعیت های جامعه سازگار است یا صرفا دیدگاه های جنسیتی حاکم بر حکومت، عامل به دست آمدن چنین تحلیلی است. به نظر می رسد حتی در سلب آزادی های به حق هم، تبعیض جنسیتی به طور تمام و کمال اعمال می شود. کافی است چند دقیقه ای مقابل گشت های ارشاد پلیس بایستید تا این مساله هم روشن شود. آیا وقت آن نرسیده تا سیاست "مردان"ی که سودای دموکراسی به سر دارند کمی به خود بیایند و این اصل ابتدایی "مردم" سالاری یعنی "برابری اجتماعی" را هم عنایتی مبذول بفرمایند؟!



Friday, October 12, 2007

نقد فمنیسم رادیکال

ضمن تشکر از دوست محترم که مطلب زیر را برای سایت فرستاده اند، بدون کم وکاست ارائه میشود.

آيا تفاوت در نگرش كه در تقسيم بندي هاي فمنيستي واژه "مردسالارانه "در دوران بورژووازي
جنبه ي كاركردي مسلم و قطعي دارد،موجب خلق يك ايدئولوژي فمنيستي انتزاعي است؟ و آيا بحث "تضادهاي جنسيتي"اصلي و عمده است؟ اساس مرزبندي « راديكال فمينسم» با ايدئولوژي ليبرال دموكراسي و ماركسيسم يا دموكراسي كارگري در همين دو سئوال فوق است. ليبرال دموكراسي با شيوه‌هاي رفرميستي ابتدا اصل برابري در قانون را صرف ‌نظر از جنس ،شعار اصلي قرار دادند و سپس برابرسازي فرصت‌ ها را رويكرد اصلي خود اعلام كردند. ماركسيسم با عمده كردن تضاد كار و سرمايه به عنوان تضاد اصلي ستم مضاعف زنان را در همين قالب تبيين كرد و بر اين باور است كه با محو سرمايه‌داري از طريق انقلاب و رفع استثمار، زن نيز خود به خود رهايي خواهد يافت. ليبرال دمكراسي پديده هاي ذهني را در يك پروسه تدريجي موجب استحاله پديده عيني مي‌داند و ماركسيسم بالعكس. اما در يك برش ايدئولوژيك جهان‌بيني سومي بود كه از سوي هر دو ايدئولوژي مورد هجوم و انتقاد قرار گرفت، سوسيال دموكراسي با استناد به اصل تأثير متقابل پديده‌ها و محتواي عوامل اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي، مدني و سياسي سعي در ايجاد تعادل و توازن با رويكرد اصلاح طلبانه به جامعه بوجود آمد. اما راديكال فمينست تمام مسائل، موضوعات يا به عبارت ديگر كاركردها و ساختارهاي يك جامعه را «مردانه» مي‌بينند و بر اين باورند كه هژموني (سلطه سيستمي) مردان فراتاريخي بوده كه بحث‌هايي نظير دستمزد، اشتغال، قانون، حكومت، ابزارها، حتي توليد و كار در تحليل نهايي شمايل و تفكري مردانه دارد. فرد، خانواده، جامعه و دولت جهان‌بيني مرد سالارانه را القاء مي‌كنند، و تضاد اصلي مبارزه با نگرش و يا به عبارت ديگر هنجارهاي مردانه است كه در قالب فرهنگ مسلط سيطره خود را تحميل كرده است. بنابراين تضادها و جنگ نه در قالب انقلاب بلكه اصلاح بنيادين وضعيت موجود است، جنگ زنان و

مردان جنگ سياسي است در توزيع قدرت سياسي برابر. راديكال فمينسم از تمام نحله‌هاي تاريخي مي‌خواهد بهره گيرد، اما در نهايت «فرهنگ» جنسيتي را تضاد عمده مي‌داند، چرا كه تأثير متقابل عين و ذهن به عنوان پديده اجتماعي در نهايت به سود مردان است، عين‌گرايي و ذهن‌گرايي هم به سود مردان است، اراده‌گرايي در نهايت سلطه مردان را حاكم مي‌كند، همان‌گونه كه علوم اجتماعي و طبيعي هم وصف مردانه دارد. در نقد اين نظر بايد گفت كه 1-اين نوع نگاه جهان‌بيني و يا ايدئولوژي مجرد و جدا شده از سه نوع جهان‌بيني ذكر شده نيست تا به مكتبي چهارم در علوم هنجاري برايش قائل باشيم، هر چند كه گام‌هاي مثبتي در حوزه فرهنگ جنسيتي براي زنان برداشته است. 2-نوع نگاه اراده‌گرايانه است كه «فرد» در چنين نگرشي زن را هدف قرار داده هرچند كه در ظاهر انتزاعي‌اش رويكرد جمعي است. به عنوان نمونه در بحث «هويت‌يابي» زنانه، اين فرديت زن است كه با پي بردن به هويت خويش خود را اصلاح بنيادين كند. ارده‌گرايي، ضرورت‌هاي تاريخي را كه موجب انقياد انسان و از خود بيگانگي‌اش در رابطه با طبيعت ،كارو توليد خلاق و در نهايت انسان با انسان است را در نظر نمي گيرد ،بلكه «وجود» را عينيتي مي‌بيند كه تغييرات و تحولات در آن تأثيري نداشته و «مستقلاً» مي‌توان تمام پديده‌هاي جامعه را به تغيير و در نهايت تحول بكشاند. اين نوع نگرش كه انسان انتزاعي را در ظرف «جنس» قالب ‌سازي كرده، آبشخور آن اگزيستانسياليست‌هاي سارتري هستند كه به موازات هايدگريست‌هاي مسيحي در غرب اشاعه داده شد. 3-راديكال فمنينسم به نوعي پديده‌گرا هستند، پديده‌ها شكل، ظاهر و عرض هر عنصر را نشان مي‌دهند كه خود بازتاب درون، ماهيت و محتوا و جوهر عناصر در جزء و كل مي‌باشند، هر چند كه تأثير متقابل آن‌ها خصوصاٌ در عصر تكنولوژي كه فرد جمعي و فردي فارغ از سلطه مناسبات طبقاتي و ابزارهاي توليد را نبايد ناديده انگاشت. 4-نگرش‌ها و جهان‌بيني‌ها عمدتاٌ با فرهنگ آميخته شده كه محو و استحاله آن تدريجي است، هيچ نگرش و فرهنگي نمي‌تواند فرا تاريخي عمل كند، بنابراين اگر به واژه «جنسيت» رويكردي جدي داريم، بايد گفت كه جنسيت جنبة كاركردي دارد كه مكانيزم‌هاي ذهني را به توليد هنجارهاي نوين (مردانه) جهت حفظ سلطه وا مي دارد، اين باز توليد سرچشمه آن مالكيت انسان بر انسان است، مالكيت بر مديريت توليد خود به خود مالكيت بر اجزاء و عناصر آن براي تبديل آن به عناصر و عوامل

توليد آينده در بر‌مي ‌گيرد. لذا اين دو، زن اگر داراي پايگاه طبقاتي مستقل باشد، در دو حوزه يعني عليه مديريت توليد و عليه فرهنگ سلطه كه «مرد سالاري» جزء جدايي ناپذير آن است مبارزه مي‌كند و اگر پايگاه اجتماعي‌اش وابسته به همسر به عنوان مديريت توليد خرد در نظام خانواده باشد، به لحاظ عمده بودن مديريت توليد كلان مبارزه‌اش در حصارهاي وابستگي به پايگاه اجتماعي- اقتصادي سرپرست خانواده محدود مي‌شود، استثنائات در تاريخ هميشه استثناء آن چه كه مد نظر است، قانونمندي و عام بودن در تغييرات اجتماعي تاريخ است. جوهر انسان به مفهوم عام و زن به مفهوم خاص در مكانيزم‌هاي باز دارنده و محدود كننده عصر سرمايه سالاري، آلوده به از خود بيگانگي شده، كه با ذهن پيكار جوي تمام ابزارها را براي رهايي از سلطه به كار مي‌گيرد، اين كه تمام نهادهاي دمكراتيك مردانه است، ترديدي نيست، ليكن ستم مضاعف زنان مي‌طلبد كه در استيفاء حقوق خويش دو جبهه را مد نظر قرار دهد، جبهه درون‌بيني خانواده و جامعه‌اي كه با آن فصل مشترك در محو ستم « عمومي» دارد و ستم جنسيتي كه ابزارها و لوازم خاص خود را دارد، پيوند بين عام و خاص رهيافت‌هاي مطلوبي ايجاد خواهد كرد و بايد نوع رويكرد را به مناسبات براساس چندگانگي ستم معطوف كرد نه اين كه متحدين بخشي از ستم ديده را با ستمكاران و ستم يكي انگا شت.
با تقديم احترام
زيــــــــگورات


Wednesday, October 10, 2007

Russia and China Stand For Peace

The position of the two veto holders power in the United Nation Security Council, Russia and China, towards the new round of talks and their reluctance to the third possible resolution against Iran before the November report of the International Atomic Energy Agency(IAEA) on Iran corporation, forced the United State and its western allies to back down, at least for a time being.

It was not a surprised move by the Russian and Chinese, after many rounds of talks between the two, Iran and the IAEA, Iran opened its nuclear sites at Nataz and Arak for inspection and promised more corporation with the IAEA, the move was the Iran bonus.

Although it was not a news to the US too, the threatening words by Mr. Kochner, the French Foreign Minister, against Iran some days before, a new freak show by the Iranian sect, a designated terrorist group by the US and the European countries, Mujaheddin Khalgh talking about new information on a secret tunnel somewhere in Iran and as usual became a laughing stuff, was a show of desperation for the public support. But the question is, was it of any help? Not at all.

The reason is simple, American people, the Iranian and the rest of the world have been there and seen all before the Iraq war! No one in the world wants a new war, war means catastrophe, it destroys the human lives and dignity. They are only the war criminals who support a war against people, no matter where in the world.

It is our duty to stop the war criminals.

Tuesday, October 9, 2007

باز هم صحبت حمله نظامی و جنگ

درست هم زمان با گزارش آقای ابرادعی، ریاست سازمان بین المللی انرژی اتمی، مبنی بر همکاری ایران با این سازمان و موضعگیریهای شدید و مخالفت مسکو و پکن در قبال بحث بر سر صدور قعطنامه سوم تحریم ایران در شورای امنیت سازمان ملل قبل از گزارش تکمیلی آقای البرادعی در ماه نوامبر، شایعات مبنی بر حمله قریب الوقع نظامی به ایران قوت گرفت، دوباره!
این تکرار بحث حمله نظامی من را متعجب نمیکند، این انتخاب همیشه برای واشنگتن وجود داشته است، اگرچه فکر میکنم که جسارت کاخ سفید و شرایط دست زدن به چنین کاری طی 4 سال گذشته بسیار در نوسان بوده است. اما چیزی که من را متعجب میکند و به فکر فرو میبرد آلت دست و بی اختیار بودن ایرانیان خود سیاسی خوانده مخالف جمهوری اسلامی خارج از کشور در قبال این صحبتها و تحرکات سیاسی قدرت های جهانی در بازیهای سیاسی خود در مقابل جمهوری اسلامی است.
بعد از آنکه به واسطه مخالفت جدی روسیه وچین امریکا ناچارا با تاخیر 2ماه برای از سر گیری مذاکرات بر سر قعطنامه سوم تحریم ایران در شورای امنیت موافقت کرد، برای حفظ فشار دیپلماتیک بر تهران از فرانسه و متحدین غربی خود کمک گرفت. در این راستا از قول منابع اگاه! اما بدون نام! گزارشات طرحهای حمله نظامی هم در رساناهای گروهی منتشر شد!
خائنین سیاسی فارسی زبان هم به عنوان عروسکهای خیمه شب بازی بکار گرفته شدند، همه میدانیم که خائنین سیاسی چه کسانی هستند، تک تک افرادی که برای رسیدن به مقاصد سیاسی خود به دنبال تحمیل جنگی خانمان سوز بر مردم و کشور ایران هستند.

Monday, October 1, 2007

مردم ایران شاهد و قاضی عملکرد سیاستمداران خائن و وطن فروش خواهند بود

نگاهی به وضعیت حال حاضر در منطقه خاوره میانه، حضور نیروهای غربی به رهبری امریکا در دو کشور همسایه ایران و فشار بر تهران برای تسلیم شدن در مقابل خواسته های قدرت های جهانی و خود فروختگان سیاسی، به اصطلاح ایرانی، خارج از کشور لازمه شناخت بیشتر ما، مردم، از افراد و گروههایی است که داعیه دلسوزی برای ایران و مردم را دارند.

این شرایط، در ذهن بی کفایت و عاجز به اصطلاح سیاست مداران سرنگونی خواه در تحلیل درست از اوضاع سیاسی ایران، منطقه و دنیا در 25 سال گذشته، این امید را بوجود آورده که میتوانند از این فرصت استفاده کرده، تمام ناتوانی، نااگاهی و بی کفایتی سیاسی خود را پنهان و خود را به عنوان به اصطلاح فرد سیاسی به دنیا بفروشند، نسل جوان و مردم هشیار ایران را هم در این به خیال باطل خود آب گل آلود بدون تاثیر به مانند مردم افغانستان و عراق بنگرنند. به همین منظور تمام تخم مرغهای سیاسی خود را در سبد جنگی خانمان سوز برای مردم و کشور ایران قرار داده اند.

امروز فرقه ها و گروههای ایرانی وابسته و زنده به چتر حمایتی قدرت های خارجی برای بقای سیاسی خود از هیچگونه خیانتی به ایران و مردم رویگردان نیستند همانطور که در 25 سال گذشته نبوده اند.مجاهدین به سرکردگی رجوی یکی از این گروههاست. در ظاهر سر خود را در برف فرو برده و با این تصور که میتواند در پشت شعار مبارزه با جمهوری اسلامی مقاصد زد مردم و ایرانی خود را مخفی، و جنگی خانمان سوز از نوعی که مردم عراق و افغانستان با پوست و خون خود آن را لمس میکنند را برای مردم ایران رقم زند، زهی خیال باطل. زهی خیال باطل که بتوان از منطقه حفاظت شده(گرین زون) توسط قدرت خارجی در تهران بر مردم شریف و آگاه ایران حکومت کرد!

اما همین نکته که فردی سیاسی یا غیر سیاسی خود را در شرایطی قرار دهد که ناچارا تمامی تخم مرغهای خود را در یک سبد بگذارد کافیست که به بلاهت فرد پی برد. اوضاع سیاسی ایران و منافع مردم و این کشور خیلی با ارزشتر از زندگی سیاسی بی کفایتان که خود را در چنین شرایطی قرار داده اند خواهند بود.
در این خطرناکترین شرایط کشور شاید در یک قرن گذشته، این مردم و تاریخ خواهند بود که در مورد عملکرد افراد، گروه های سیاسی و فرقه های مذهبی مانند مجاهدین قضاوت خواهند کرد.

Sunday, September 30, 2007

احمدی نژاد برنده بازی تبلیغاتی نیویورک

هفته گذشته، آقای احمدی نژاد برنده بازی تبلیغاتی نیویورک شد، ایشان باید تشکر مخصوص خود را از آقای بلینگر ریاست دانشگاه کلمبیا داشته باشند.
احمدی نژاد برای شرکت در نشست سالانه شورای امنیت سازمان ملل در نیویورک بود و در لیست برنامه های خود، دعوت شرکت در یک سمینار و جلسه پرسش و پاسخی از طرف دانشگاه کلمبیا را هم داشت. او در این جلسه شرکت، سخنرانی کرد و به سوالات پاسخ داد. آنجا بحث و تبادل نظر شد، نظرات موافق و مخالف مطرح شد، دست زدن هم به معنای تایید نظرات بود، اینها تمام مشخصات اینگونه جلسات در این سطح و در دانشگاه هستند. البته خندیدن به بخشی از صحبت های احمدی نژاد هم بود و اگرچه این یک رفتار استاندارد در این سطح نیست، اما هنوز میتوان آن را به دید اغماض نگریست.
اما رفتاری که قابل اغماض نیست، رفتار غیر آکادمیک آقای بلینگر ریاست دانشگاه بود که در سخنرانی مقدماتی خود احمدی نژاد را یک دیکتاتور سنگدل و کوچک خطاب کرد. اینجا، بحث درست یا غلط بودن نظر آقای بلینگر نیست، بحث تفاوت بین استاندارد آکادمیک در دانشگاه و بحث آمیانه کوچه و خیابان است. این رفتار آقای بلینگر کمک بزرگی به احمدی نژاد برای رسیدن به اهداف خود از مسافرت به نیویورک کرد و در عین حال بار دیگر بر این نکته تاکید گذاشت که مردم داخل کشور در راه مبارزه برای دستیابی به حقوق خود نیازی به اینچنین مدافعانی ندارند.
آقای احمدی نژاد برد خود را مدیون آقای بلینگر است.

President Ahmadi Nejad of Iran won the publicity stunt in New York

Last week, Presidet Ahmadi Nejad of Iran has won the publicity stunt in New York, he should offer his special thanks to the president of the Columbia University, Mr. Lee Bollinger.

Mr. Ahmadi Nejad was in New York to attend this year's United Nation General Assembly. In his busy schedules, there was an invitation by the Columbia University for a seminar like talks with questions and answers. He attended the seminar, talked and answered the questions. There were agreements and disagreements, these are the normal matters at the academic level talks in a university. There were also applauds, a normal standard, and laughs, not a normal standard but still liberal.

However, the un-academic and unconventional behaviour of Mr. Bollinger in his opening address by calling Mr. Aahmadi Nejad "a cruel and petty tyrant", was ordinary. This helped Mr. Ahmadi Nejad to achieve what he came for, it also proved the fact that these kind of advocates are of no use to the Iranian people in their struggle against so-called tyranny. Iranian people inside the country are very much capable of handling their political affairs.

Mr. Ahmadi Nejad owes his win to Mr. Bollinger.

Wednesday, September 19, 2007

Will President Ahmadi Nejad of Iran put his political ambitions before the People's lives and the country's national interests?

This week, the French Foreign Minister, Mr Kouchner has repeated the last option against Iran, War, the option that the president Bush has been saying all along.

His comment was in line with the reports came up weeks ago that the Pentagon (the US Defence Department) is drawing plans to attack not only the Nuclear Sites but an additional 2000 more targets inside Iran. Although his comment and the reports are nothing new, but the question is, does a time come when these talks become a reality? This is a question for 'Tehran' to answer.

I, however, try to answer the question to the best of my ability. Before that, we should be able to answer another question, why did the US come to the Middle East in the first place? In my opinion, there were many reasons including: the US-West economic recession in the late 1990's, China's economic growth at almost 10% or more a year, control over the energy resources in the region, security of Israel and the un-friendly and undemocratic regimes in the Middle East, Islamic Republic of Iran and its move toward the Nuclear power at the top.

Only the very first of these reasons has been met sofar, the US's economy has been in an acceptable 2.5%-4% growth in the last 6 years. But there is no good prospect for the rest yet.

All of the rest are the strategic interests of the United State and its allies like France in the Western world. Now, the question is that, is there any regime in the Middle East powerful enough to jeopardise these interests? My answer is, NOT AT ALL! This answer is also an answer to the earlier above question, does a time come when these talks become a reality?

Mr Ahmadi Nejad, what is your answer?

ایا جمهوری اسلامی ایران برای حفظ قدرت سیاسی خود جان و مال مردم و منافع ملی ایران را به خطر میاندازد؟

این هفته آقای کشنر، وزیر امور خارجه فرانسه بنوعی صحبت آقای بوش رءیس جمهور آمریکا مبنی بر روی میز بودن تمام انتخابها، حمله نظامی به ایران را تکرار کرد.
صحبتهای ایشان هماهنگ و همزمان با خبرهایی مبنی بر طرحهای گسترده نظامی توسط پنتاگون(وزارت دفاع امریکا) برای بمباران تاسیسات هسته ای و همچنین نظامی ایران بود. این صحبتها و آن گزارشات طرحهای نظامی امریکا در واقع چیزی جدید و دور از انتظاری نیستند. تنها این سوال باقی میماند که آیا زمانی خواهد رسید که این فشار تبلیغاتی و جنگ روانی در واقع عملی شود؟ جواب این سوال را تهران باید بدهد.
من تلاش میکنم در حد توان جوابی به این سوال بدهم. خوب، قبل از آن باید جواب این سوال را بدهیم که، امریکا به چه منظور و یا منظورات به منطقه خاور میانه وارد شد؟ من شخصا دلایل و اهداف مختلفی برای این حرکت میبینم، از جمله: رکود اقتصادی امریکا و غرب در اواخر دهه 1990، رشد اقتصادی سرسام آور چین، حدود 10% و گاهی بیشتر در سال، کنترل منابع انرژی منطقه، امنیت اسراءیل و حکومتهای غیر دمکراتیک منطقه، مهمترین آنها، ایران و قدرت هسته ای شدن چنین حکومتی در منطقه. حال، از تمامی این اهداف در طول 6 سال گذشته، امریکا تنها به اولین آن(رکود اقتصادی) دست یافته، امریکا رشد اقتصادی قابل قبولی بین 2.5%-4% دارد، ولی امروز شواهد موجود در عراق و منطقه برای دست یابی امریکا به دیگر اهداف اولیه چندان امیدوار کننده نیستند.
دیگر اهداف امریکا، اهدافی استراتژیک و حیاتی برای منافع مردم این کشور و هم پیمانان غربی امریکا از جمله فرانسه میباشند، ایا حکومتی در منطقه خاور میانه این قدرت را دارد که این منافع را به خطر بیندازد؟ جواب من این است، ابدا!
این جواب، جواب سوال بالا هم هست، فشار های تبلیغاتی و جنگ روانی اگر لازم باشد به واقعیت تبدیل خواهد شد!
جمهوری اسلامی ایران، جواب شما چیست؟

Wednesday, September 12, 2007

یادداشت روز

نگاهی به توافق آژانس بین الملی انرژی هسته ای و جمهوری اسلامی ایران
سازمان بین المللی انرژی هسته ای و جمهوری اسلامی ایران بر سر جدول زمان بندی جهت رفع ابهامات موجود در عملکرد ایران به توافق رسیدند. این توافق واکنشهای مختلفی را از جانب کشورهای درگیر در مسئله هسته ای کشورمان به همراه داشت، واکنش واشنگتن در راس این کشورها از اهمیت خاصی بر خوردار است.سخنگوی کاخ سفید با احتیاط کامل ضمن مثبت خواندن این توافق بر کافی نبودن آن اشاره کرد. البته این واکنشهای رسمی و معمول همیشه با کلماتی از این دست همراه هستند، حرکت در مسیر درست، قدم مثبت، حرکت دلگرم کننده ...، دلیل کاملا روشن است، امریکا تنها ابر قدرت جهان با مسولیت های همراه آن است، اولین اولویت حفظ منافع ملی مردم و کشور امریکا و بعد از آن هم پیمانان استراتژیک خود.
حال سوال بسیار ساده در مقابل تهران این است که آیا پر رنگی خطوط قرمز امریکا را میشناسد و یا اینکه چشمانی با مشکل کور رنگی دارد! امروز، مفیدترین عضو بدن برای یک ایرانی چشم است و اگر شکی در بینایی و یا کور رنگی چشمانمان داریم باید در اولین فرصت جشمانمان را امتحان و مشکل را بر طرف کنیم. مشکل کور رنگی علاوه بر ندیدن مشکلات بین المللی برای دیدن مشکلات داخلی ایران هم مضر است.شاهد رفتارهای نامناسب یک ساله گذشته با مردم در ایران بودن، این شک که بیماری کور رنگی در ایران شایع شده است را قوت میدهد.
به عنوان یک ایرانی نگران حقوق بشر و دمکراتیک مردم کشورم، سلامت جانی و مالی این مردم شریف و منافع ملی کشور به تک تک افراد دارای مسولیت سیاسی و قضایی ایران توصیه میکنم که در اولین فرصت چشمان خود را آزمایش کنند!




Thursday, September 6, 2007

Mr Rafsanjani, time is running out, Iranian people and the country are in great danger

Hashemi Rafsanjani the most powerful figure, at least as I see it, in the Islamic Republic of Iran is in the spot light again! He, now, holds two of the most powerful political positions in the country, head of the Expediency Council and the Assembly of Experts.

The man has been elected to the chair of the powerful Assembly of Expert. The body which checks the quality of the spiritual leader and his appointment in the country. Another word, it is the heart of the Islamic Republic of Iran.

After his election last week, he reiterate his earlier offer to talk and negotiate with the West over the Iran's Nuclear standoff, he was talking at the Friday's prayer in Tehran. While I, as an Iranian, am in favor of talks and negotiation in a peaceful manner to solve the remaining issues with the World, I would like to bring some points to his attention.

Mr Rafsanjani, Iranian people deserve to have their human rights be respected, it is long overdue. Plus, Iranian people are mostly young, highly educated and are aware of the political situation inside the country, they know democracy and their democratic rights, they demand these rights. They are also aware of the political situations in the Middle East and the neighbouring countries, the dangers that threatening them and their country. When you offering talk and negotiation over the Nuclear Issues to the world's powerful, and ignore the Iranian people demands, it implies that you ignore the power of people, you must not!

It is a fatal mistake by a politician to ignore the people's demands!



آقای رفسنجانی وقت بسرعت میگذرد، مردم و کشور در خطرند
آقای هاشمی رفسنجانی روی صحنه میاید.
این هفته،پر قدرت ترین سیاست مدار جمهوری اسلامی، یا حداقل چیزی که من میبینم، با انتخاب به ریاست مجلس خبرگان بیش از پیش بر قدرت خود افزود.
در اولین فرصت بعد از انتخاب، هاشمی رفسنجانی پیشنهاد قبلی خود مبنی بر مذاکره با غرب بر سر مشکلات هسته ای را بار دیگر تکرار کرد. با توجه به اینکه من شخصا از مذاکره و حل اختلافات به شکل مصالمت آمیز حمایت میکنم و این را بهترین روش برای حفظ امنیت جانی و مالی مردم و کشور میدانم، اما اینجا مایلم نکاتی را برای آقای رفسنجانی بیان کنم.
آقای رفسنجانی، مردم ایران اکثرا جوان، تحصیل کرده، آگاه به شرایط سیاسی داخل کشور و آشنا با حقوق بشر و دمکراتیک خود هستند. این حقوق را طلب میکنند. علاوه بر اینها، آنان به شرایط سیاسی منطقه، کشورهای همسایه و خطراتی که آنان و کشور ایران را تهدید میکند هم کاملا توجه دارند. بنابر این وقتی که میشنویم شما اینچنین به کشورهای پر قدرت جهان پیشنهاد مذاکره میکنید و در عین حال به خواستهای این مردم شریف، صبور و با هوش بی توجه هستید پیغام بدی به همراه دارد، قدرت مردم را دست کم گرفتن! شما و هیچ شخص دیگری در ایران نباید مرتکب چنین خطای محاسباتی شود.
دست کم گرفتن قدرت مردم، بزرگترین خطای یک سیاست مدار خواهد بود.

Wednesday, September 5, 2007

روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان




پس از گردهمايي هاي مکرر و پيگير و مبارزات فعالان حقوق زنان روز ، تعيين 25 نوامبر(5 آذر) هرسال ، به عنوان روز جهاني مبارزه با خشونت به مجمع سازمان ملل پيشنهاد داده شد و سرانجام مجمع عمومي سازمان ملل اين روز را به عنوان (روز جهاني مبارزه با خشونت عليه زنان ) پذيرفت و در واقع اعلام اين روز ، اذعان به وجود خشونت بر زنان در جهان است .
کوفي عنان ، دبير کل سازمان ملل به مناسبت روز بين المللي حذف خشونت عليه زنان گفت : خشونت عليه زنان تفکري است که هنوز بسيار عادي وعميق است و خشونت برزنان را قابل قبول مي داند .خشونت عليه زنان به گونه اي گسترده است وزنان با تبعيض ونابرابري در حقوق وزندگي روز مره خود در سراسر جهان روبرو هستتد .خشونت عليه زنان چه در حوزه عمومي وچه در حوزه خصوصي باعث آسيب هاي جسمي ، رواني ، جنسِي واقتصادي زيادي گشته است .قرن هاست ، خشونت هاي مستمر و همه گير و به طور روز افزون "سازمان يافته" فرصت هاي بسياري را از زنان در رسيدن به حقوق برابر گرفته است. فرآيند خشونت يکي از دلايل جدي ناتواني زنان است ودر واقع خشونت که اشکال مختلفي و مرتبطي دارد به ابزاري براي حفظ موقعيت وتقويت فرمان برداري زنان از مردان تبديل شده است.
بيشترين خشونت ها در خانه که محلي براي آرامش ومهر است صورت مي گيرد و شايع ترين وخاموش ترين شکل خشونت است . آزارهاي رواني تحقير زنان ، رفتار هاي اقتدار گرانه وحملات فيزيکي بر زنان ودختران با اين هدف اعمال مي شود که اعتماد به نفس وتوانايي زنان و دختران را از آنها سلب وآنان را ناتوان سازد و مقاومت در برابر اين اعمال خشونت ها گاه بر تعداد زنان ودختران فراري مي افزايد.زنان ودختران ازخانه که محل امني براي آنها نيست مي گريزند وبه خيابان ها که محلي ناامن تر است پناه مي برند ودر مدت کوتاهي زير عنوان "دختران فراري " نام مي گيرند و در خشونتي نظام يافته حتي رسانه هاي رسمي مان از آنان "او يک فرشته بود " هايي مي سازند تا خشونت را متوجه قربانيان آن کنند.
فرخنده برکسه عضو انجمن حمايت از حقوق کودکان درميز گرد 23 آبان (فرار به خاطر لباس هاي رنگي) گفت : روزانه بين 25 تا 60 دختر به کانون اصلاح تربيت مي آيند . از دختر 14 ساله اي مي گفت که ادعا داشت 300 سال دارد ودر برابر تعجب مددکاران مي گفت به اندازه 300 سال به من تجاوز شده است . مادرم براي خرج اعتيادش مرا مي فروخت .نمونه ديگر دختر 17 ساله است که به زور به عقد پيرمرد 70 ساله در آمده است . دخترک به طور مداوم مورد آزار واذيت خانواده شوهرش بود وپيرمرد هنگام بر قراري رابطه جنسي با او در دهانش مدفوع مي کرد . چه کسي مي تواند به اين دختر بگويد تو با کسي رابطه برقرار نکن وفرار نکن ؟نمونه ديگر دخترکي که با پسري رابطه داشت توسط پسر به بيابان برده شده ومورد تجاوز گروهي قرار مي گيرد . دخترک با تيپ پسرانه وتراشيدن موي اش در خيابان ها کفش واکس مي زد .صدها مورد هولناک ديگر دراين جامعه رخ مي دهد که گزارش نمي شود وتوسط خانواده ها پنهان نگاه داشته مي شود . نگاه کنيم به نمونه هاي ديگر مردي که همسرش را مي فروخت ( شرق 11 مهر)مرد معتاد 22 ساله اي بنام جواد ، چند ماه پس از ازدواج با دختر 19 ساله اي ، براي تامين مخارج اعتيادش اورا وادار به خود فروشي مي کرد .ليلا همسر اين مرد در باز جوئي گفت : سه ماه بعد از ازدواج ، جواد مرا مجبور کرد که با مردان غريبه رابطه بر قرار کنم . اومرا به خيابان هاي شمال شهر مي برد و مجبور مي کرد تا سوار خودروهاي مدل بالا شوم . در روز حادثه ناصر يکي از مشتريان شوهرم که با دادن 50 هزار تومان مرا اجاره کرده بود شروع به آزار من کرد شوهرم با ديدن صنحه آزارمن او را با ضربه چاقو به قتل رسانيد . ( تهران)اغفال ، زنداني ، سرانجام سرنگوني در چاه ( 13 مهر شرق ) اين قصه نيست اتفاقي است که در رفسنجان رخ داده است .مردي پس از اغفال دختري اورا به خانه خود برده وپس از چند روز اورا به قتل مي رساند دختر زنداني به قصد فرارازبلندي سقوط مي کند . مرد اورا با پاي شکسته داخل گوني انداخته وبا موتورسيکلت به يکي از روستاهاي اطراف برد ه وداخل چاهي مي اندازد . خواستگار به صورت دختر مورد علاقه خود اسيد پاشيد ( شرق 16 آبان)جواني به نام احسان دانشجوي سال دوم پزشکي به خواستگاري دختر هم دانشکده اي خود ميرود وپس از شنيدن جواب رد تصميم به انتقام مي گيرد وبه روي دختر اسيد مورد علاقه خود اسيد مي پاشد . دخترازناحيه سر وصورت دچار سوختگي مي شود . در يک ماه گذشته اين پرونده چهارمين پرونده اسيد پاشي در تهران است .اين جرم در حالي درميان جوانان به صورت اپيدمي شدن است که حقوق دانان معتقد هستند مجازات اين جرم با نوع جرم تناسب ندارد .ده ها پرونده اسيد پاشي در شعبه اجراي احکام دادسراي جنايي تهران است که با مشکل تعيين حد جراحت امکان قصاص وجود ندارد .( تهران )خواستگار مزاحم (شرق 10 آبان)خواستگار پس از شنيدن جواب رد از دختر تصميم به انتقام گرفته وبا ايجاد مزاحمت وتهديد به اسيد پاشي به آزار واذيت مي کند . اين مرد صاحب رستوران است وبا هم دستي کارگران خود شبها بين ساعت 12 نيمه شب تا دو بامداد ، تلفني دختر را تهديد مي کرد . اين مرد مي گويد با توجه به موقعيتم فکر نمي کردم جواب رد بشنوم ! ( تهران)مردي خواستگارش را کشت ( شرق 9 آبان) مرد 54 ساله اي به خاطر پيشنهاد ازدواج زن 70 ساله اي ، اورا کشت . مرد پس از دستگيري گفت : حدود 7 ماه پيش بامقتول آشنا شدم وبا او رابطه داشتم روز حادثه از من خواست که با او ازدواج کنم من نپذيرفتم . او يک سيلي به من زد من عصباني شدم سرش را به چارچوب کوبيدم ويک ملافه روي سرش انداختم واورا خفه کردم .طلا هايش را برداشتم وگريختم . ( تهران)مرد پس از کشتن همسرش جسد را در يخچال پنهان کرد (8 آبان شرق )محمد 22 ساله پس از دستگيري گفت : يک ماه پيش با اکرم که 21 سال داشت ازدواج موقت کردم . اکرم بيشتر اوقات بدون اجازه من بيرون مي رفت ودر برگشت از من مواد مخدر مي خواست وما باهم ديگر مي شديم چون نمي توانستم يک ميليون تومان مهريه اورا تهيه کنم واز او جداشوم اورا به قتل رسانيدم وبراي اينکه بو نگيرد جسد اورا داخل يخچال جاسازي کردم . ( کرج )داد وفرياد دختر ربوده شده باعث نجات وي شد (5 آبان شرق )دوپسر جوان با سوار کردن زني قصد ربودن اورا داشتتند که با دادوفرياد دختر مامورين گشت زني متوجه شدند وپرايد را متوقف کردند محسن که راننده پرايد بود فرار کرد وپسر دوم گفت : که نقشه دزديدن دختر را محسن طراحي کرده بود تحقيقات براي انگيزه ربودن دختر دارد ( تهران) جوان 20 ساله نامادري 19 ساله اش را با روسري خفه کرد (1آبان شرق )سارا که 19 سال داشت با مردي که 35 سال از خودش بزرگتر بود ازدواج کرد . تفاوت سن سارا با همسرش موجب اختلافات بسياري درخانواده وفرزندان همسرش گشت .پسر 20 ساله همسر سارا به قتل اقرار کرد وگفت : من با سارا هميشه اختلاف داشتيم روز حادثه من قصد داشتم به کبوترهايم دانه بدهم که با سارا درگيري به وجود آمد اوبراي پايان دادن به در گيري به اتاق رفت و گوشه اي نشست من به دنبال او رفتم کنترلي بر رفتارم نداشتم گلويش را فشار دادم تا بي حال شد روسريش را به دور گردنش پيچيدم تا خفه شد وبراي اينکه موضوع را خودکشي نشان بدهم طنابي دور گردنش انداختم واورا حلق آويز کردم واز پنجره خارج شدم . (قوچان)
ادامه دارد .......زيگورات

من در تبعیدم

مطلب زیر توسط دوستی با ای میل به دست من رسیده، ضمن تشکر از ایشان بدون کم و کاست روی سایت گذاشتم.

من در تبعيدم

می توانم بگویم نخستین دوره‌ی تبعیدم در ایران آغاز شد. به انزوا کشاندن، به حاشیه راندن و حذف ما، سیاست هر دو رژیم بود.
روشن بود که رژیم اسلامی هم آزادی‌های به‌دست آمده را برنمی‌تابد. با خیزش مردم و انقلاب ۵۷ درهای دانشگاه‌ها به روی مردم باز شده بود.همه ی تشنه‌ی آزادی و دگرگونی بوداند .
امروز رژیم با جرثقیل گروه گروه، زن و مرد را به بالای دار می کشد و در میدان‌ها نمایش اقتدار می دهد. آن زمان روی جرثقیل دانشجویان دختر و پسر با هم تئاتر خیابانی اجرا می کردند و مردم می ایستادند تماشا. سعید سلطانپور تجربه‌های درخشان تئاتر مستندش را در چنین فضایی آغاز کرد. هزاران هزار تماشاگر، زن و مرد و کودک، کسانی که تاکنون پایشان به سالن تئاتر باز نشده بود، می آمدند و چفت هم می نشستند به تماشای یکی از تجربی ترین تئاترهای زمانه‌شان. قلم و کاغذ و ضبط صوت و دوربین برمی‌داشتند،
اندیشه‌ی انتقادی و روشن‌گرانه می بایست حذف می شد. "انقلاب فرهنگی" اسلامی در دانشگاهها معنایی جز این نداشت. دانشجویی که پیش از این (در دوره ی شاه) به خاطر نقدش بر گوشه ای از تاریخ و فرهنگ ایران، با فحش و فضیحت از کلاس بیرون انداخته می‌شد و می‌رفت زیر ضرب ساواک، اینک می‌بایست شکار گروه‌های قمه‌کش حزب‌اللهی شود. دانشجويانی که شبانه مورد هجوم صدها چماق‌بدست و قمه‌کش حرفه ای قرار گرفتند. از همه‌ی صحنه‌های اجتماعی بیرون راندند. جایی برای گفت‌وگو و اندیشه باقی نگذاشتند. طبیعی است که در چنین فضایی شکاف فرهنگی به وجود می‌آید. من در میهنم هم حس غربت دارم.
تبعیدی بودن زخمی عمیق است و ضعفی بزرگ. اما از همین زخم‌ها و ضعف‌ها می‌توان به جسارت و شعوری فراتر رسید. می‌بینید در ایران که این چنین زنان را سرکوب می کنند، زنان به خودآگاهی جنسیتی رسیده‌اند و جنبش زنان نیرومندی را شکل داده‌اند.
شبیه این را تاریخ آلمان هم نشان می دهد. در کنار فاشیسم و هولوکاوست، جنبش مقاومت ضد فاشیستی بزرگی به وجود آمد. به نظر من در هیچ کجای جهان به اندازۀ آلمان، هنرمندان و اندیشمندان نتوانسته‌اند به نقد ریشه‌ای تاریخ و فرهنگشان برسند. اندیشه‌ی انتقادی نقطه قوت فرهنگ و ادبیات آلمانی است و من از آن بسیار آموخته‌ام.

دوست ندارم در باره ی هویتم انشای زیبایی بنویسم. می‌توانم بگویم خوی و طبع ایرانی دارم. به تاریخ مشترک و یا سرنوشت مشترک یک سرزمین و یک نسل باور دارم اما از "تفاخر و غرور ملی" دور هستم. به نظر من مفهوم "هویت ملی" هر سرزمینی جمع اضداد مردمان آن است. هویت واحد جمعی وجود ندارد. و این در مورد ایران و ایرانی‌ها به شدت صدق می کند.
من پر از تضاد هستم و پر از ضعف. چند پارگی جزئی از ذات من شده است. حس ترحم به خود را دوست ندارم. فکر می‌کنم، همه این نکته هایی که گفتم به نوعی در کارم ويا در اجتماع یا در نوشتنم منعکس می شود. (زيگورات
)

Tuesday, September 4, 2007

طرح حمله و یا جنگ روانی

این هفته دوباره خبری به نقل از برخی منابع آگاه منتشر شد مبنی بر اینکه پنتاگون(وزارت دفاع امریکا) طرحی را برای حمله تمام عیار و با هدف نابودی نه تنها تاسیسات هسته ای بلکه نیروهای نظامی ایران در دست دارد.
البته، این اولین بار نیست که خبرهایی از این دست و به نقل از (منابع اگاه)، به خبرنگاران،روزنامه ها و یا خبرگزاریها درز میکند، روش معمول رد و بدل کردن پیغامهای غیر رسمی. اما،سوالی که مطرح میشود این است که چه اندازه اینگونه اخبار را میتوان جنگ روانی، و چه اندازه پر رنگی خط قرمز اهداف امریکا در منطقه خاوره میانه خواند!
با توجه به شرایط فعلی امریکا در عراق، و همچنین غیره عاقلانه بودن درز اطلاعات و طرحهای نظامی به رساناهای خبری، واینکه اینگونه موارد قبلا هم تجربه شده، این احتمال که این خبر هم صرفا جنبه پیغام و یا همان (جنگ روانی) باشد قوت میگیرد.
اما، یک ایرانی مردم دوست و وطن پرست بر سر سرنوشت مردم و کشورش ریسک نمیکند، چون مردم و تاریخ قاضی اینگونه افراد خواهند بود.

Wednesday, August 29, 2007

American and Iranian People Are Deserved To Have Better Politicians

It is absolutely amazing to watch Washington-Tehran relation these days.

Last week, Iran and the International Atomic Energy Agncy (IAEA) reached an understanding over the remaining issues of the Iran's Arak Heavy Water Reactor. I wrote about it here.(two good news of the week)

Two days ago on Tuesday, President Bush of the United State in an address to US war veterans in Reno, Nevada has said: "The Iranian regime must halt these actions,". Some times later on the day, US forces in Baghdad have detained 8 Iranian nationals.
http://news.bbc.co.uk/2/hi/americas/6967502.stm

Earlier than this, "Iranian President Mahmoud Ahmadinejad warned that US authority in the region was rapidly collapsing, and Iran would help fill the void. Soon, we will see a huge power vacuum in the region, Mr Ahmadinejad said. Of course, we are prepared to fill the gap, with the help of neighbours and regional friends like Saudi Arabia, and with the help of the Iraqi nation." Ibid

A day later, on Wednesday, the US admitted its mistake, regret it and released the detainees.

As it has been suggested in an earlier article here (A New Terrorist Group), the US-Iran relation looks more and more like an immature school's yard behaviors.

No wonder we have all these problems around us. Surely, American and Iranian people are deserved to have better politicians. Are not they?


مردم ایران و امریکا شایسته داشتن سیاستمداران بهتری هستند
این روزها شاهد رفتارهای تهران-واشنگتن بودن، واقعا باور نکردنی است.
هفته گذشته، ایران و سازمان بین المللی انرژی هسته ای بر سر مسائل باقی مانده نیروگاه اراک به توافق رسیدند. دو روز پیش، سه شنبه، اقای بوش رئیس جمهور امریکا در یک سخنرانی در امریکا، دوباره با متهم کردن ایران به کار شکنی در عراق ایران را تحدید میکند. ساعاتی بعد از سخنرانی ایشان، سربازان امریکایی مستقر در بغداد 8 نفر شهروند ایرانی را بازداشت میکنند.
ساعاتی قبل از سخنرانی اقای بوش، اقای احمدی نژاد رئیس جمهور ایران، در سخنرانی خود اعلام میکند که، شکست امریکا در عراق قریب الوقوع است و ایران اماده است تا با کمک کشورهای منطقه امنیت و ثبات عراق را تضمین کند.
یک روز بعد، چهار شنبه، امریکا با اظهار تاسف از این اتفاق ایرانیان بازداشتی را آزاد میکند.
همانطور که قبلا همین جا و در مقاله(یک گروه تروریستی جدید) گفته شد، رفتارهای تهران-واشنگتن بیشتر و بیشتر به رفتارهای بچه های دبستانی شباهت پیدا میکند. بیخود نیست که ما اینقدر مشکلات داریم.
مردم ایران و امریکا شایسته رهبران سیاسی با صلاحیت بالاتر هستند.

Monday, August 27, 2007

Two Good News of the Week

After their meeting this week, Iran and the International Atomic Energy Agency (IAEA) have issued a join statement, stating that the IAEA has accepted Iran's explanation over the remaining issues of the Arak's Heavy Water Reactor. Another good news was that Iraq's Shia, Sunni and Kurdish political parties join together to form a unity front.

First, why has the Iran's response to the demands by the IAEA, the International community, been, is and always will be important?

Iran is located in a region, politically, extremely sensitive, the Middle East. It has an extraordinary strategic values. The people, resources, location, religion, culture and its history make Iran a unique country in the Middle East. Thus, today, when it comes to the Iran's stand against the world, even purportedly, it is people and the country which pay the price. The total responsibilities are on the decisions makers in Tehran. No one in Iran has this right except the majority of Iranian people, I could not recall any referendum on this matter, Nuclear Issues.


Until then, this kind of good news is what I, as an Iranian like to hear. I am sure that I am not alone.



The other news, the Iraqi unity, although it seems a good news for the Iraqis, but I like to hear this kind of good news for my neighboring country too. I am concerned about the lives of the ordinary Iraqis which are lost on an everyday bases.

I am in favor of peace for all, no matter if it is Afghans, Iraqis or Iranian.


To finish, I would like to congratulate the Iran's Boy Youth Volley Ball Team, the World Champions, for the absolutely fantastic job that they have done.



دو خبر خوب هفته


ایران و سازمان بین المللی انرژی هسته ای در این هفته با صدور اعلامیه مشترک اعلام کردند که توضیحات ارائه شده توسط ایران مورد راکتور آب سنگین در اراک از سوی آژانس کامل و قابل قبول بوده است. علاوه بر این خبر، خبر دیگری مبنی بر توافق گروههای شیعه، سنی و کرد عراقی برای تشکیل دولت وفاق ملی از بغداد شنیده شد.


اول، چرا توافق ایران و آژانس، که بنوعی نمایندگی سازمان ملل و دنیا را یدک میکشد، همیشه از اهمیت زیادی بر خوردار بوده، هست و خواهد بود؟ و چرا خبر خوبیست؟

ایران کشوری پهناور با جمعیت نزدیک به هفتاد میلیون نفری، منابع سرشار زیر زمینی، نفت و مهمتر از همه موقعیت بسیار استراتزیک در منطقه خاور میانه برخوردار است. این موقعیت استراتژیک،میتواند یکی از خطوط قرمز امروز جهان غرب در مقابل ایران باشد.به نظر من، مهمترین است. بنابر این ایستادن در مقابل دنیا، به شکلی که طی دو سال اخیر از عملکرد تهران شاهد هستیم، یا حداقل سیاستمداران غرب به کمک رساناهای جهانی به این شکل تصویر کرده است، کاره عاقلانه ای نمیتواند باشد.ضرر این کار را مردم شریف ایران با جان و مال، و کشور با خصارات جبران ناپذیر به پیکره اقتصادی خود باید بپردازد. هیج فرد یا گروهی به تنهای حق تصمیم گیری در این مورد را ندارد، این مردم ایران هستند که باید تصمیم بگیرند. من رفراندمی در مورد مسئله هسته ای ایران را بیاد ندارم. تا آن زمان اینگونه خبرها، خبر خوب است و اطمینان دارم که در این باور تنها نیستم.

دیگر خبر خوب هفته، خبر توافق گروههای شیعه، سنی و کرد عراقی برای تشکیل دولت ملی بود. اگرجه ممکن است این خبر را مربوط به کشور و مردم عراق توصیف کرد، اما من خواهان صلح برای همه هستم، عراقی، افغانی و ایرانی فرقی نمیکند.


در پایان، باید خبر قهرمانی جهان را به تیم والیبال نوجوانان ایران از صمیم قلب تبریک عرض کنم و با ارزوی موفقیت در آینده.











Saturday, August 25, 2007

An Urgent and Confidential Message for Tehran

There was in news last week, that the third round talks between the Islamic Republic of Iran and the International Atomic Energy Agency (IAEA) has taken place.

Mr. Olli Heinonen, IAEA deputy director, described the talks as "good, constructive".

In July, there was an agreement in which Iran committed to allow the IAEA's inspectors to visit its heavy water research reactor at Arak, and also let the UN technical team inspecting its uranium enrichment plant at Natanz.

This agreement has shown that Iran is anxious to demonstrate the transparency of its programme.

In this regard, I read few comments by Mr. Javad Vaiedi, deputy of Iran's Supreme National Security Council, recently expressed hope that the West could respond to Iran's co-operation with the IAEA by not pushing for more sanctions. And I left a message, for him and his boss Mr. Larijani, on a website which has done the interview with him, but because of oppressive media regime in Iran, which we all are familiar with, they did not published the message. Now, I repeat it here.

Mr. Vaiedi, if you could not convince me as an Iranian and I felt threaten and uncomfortable by your language, then you must be sure the others felt worse! I am sure that you or any other Iranian officials do not want to send this message to me first, and to the others as well. Do you? wait, do not rush to answer, this is a tricky question to test your intelligence and your vision together, take your time, but you have a limited time! One thing you should know, that you are not sitting at the table by yourself alone, no matter if it is IAEA, the EU, the Security Council or the US, I, as representative of Iranian, am sitting with you at the table all times.


Without me, Iranian People, no one has a standing!





یک خبر فوری و محرمانه برای تهران

اين هفته در خبرها آماده بود که ايران و اژانس بين المللی انرژی هسته ای دور سوم مذاکرات خود را انجام داده اند.
در اين رابطه، معاون اقای البرادی، مذاکرات را خوب و سازنده توصيف کرده است.
در ماه جولای، در توافقی بين ايران و آژانس، ايران متعهد شده بود که به بازرسان اژانس اجازه بازرسی از تاسيسات نيروگاه اب سنگين اراک و همچين تاسيسات غنی سازی اورانيم در نطنز را بدهد. اين توافق نشان از تلاشِ ايران برای شفاف سازی بيشتر و با این امید که به جلوگيری از مطرح شدن و تصويب قعطنامه ديگری در شورای امنيت برعليه ايران کمک کند،انجام شد.
در اين رابطه، من مصاحبه ای از آقای جواد وعيدی معاون آقای لاريجانی رئيس شورای عا لی امنيت ملی جمهوری اسلامی خواندم و پيغامی برای سايت اينترنتی که اين مصاحبه را با ايشان انجام داده بود گذاشتم که به دليل جوّ خفقان حاکم بر مطبوعات در ايران، اين پيغام منتشر نشد. اينجا پيغام را تکرار ميکنم.
آقای وعيدی، اگر شما نتوانستيد من را به عنوانِ يک ايرانی قانع کنيد، و من از کلمات و لحن بيان شما احساس ترس و ناراحتی کردم، اطمينان داشته باشيد که ديگر شنوندگان شما به مراتب بيشتر احساس نگرانی خواهند کرد! من اطمينان دارم که امروز نه شما و نه هيچ مسول ديگری در جمهوری اسلامی ایران قصد ترساندن من، مردم ايران، و دنيا را داشته باشيد. داريد؟ در جواب دادن عجله نکنيد، اين تست هوش است!
شما باید بدانید، بر سر میز مذاکره با هر کس که باشید، اقای البرادی، خاویر سولانا، شورای امنیت و یا امریکا من و مردم ایران هم حضور داریم.
هيچ سياستمداری در ايران بدون حمایت مردم، نمی تواند که سیاستمدار باقی بماند!













Thursday, August 23, 2007



تروریسم



در حالی که ۶ سال از آغازِ مبارزه دنيا به رهبری آمريکا با تروریسم ميگذرد، تروریسم هنوز زنده است،

این هفته برای چندمین بار تروریستها به مردم چابهار در ايران حمله کردند.

افراد مسلح گروه تروریستی جندالله که تفکرات فکری مشابه گروه القائده اسامه بن لادن دارند، جاده را بستند، مردم بی دفا و بیگناه را کشتند، ماشینهای انان را آتش زدند و تعداد 21 نفر را به گروگان گرفتند و به پاکستان منتقل کردند.

با شنيدن اين خبر، به ياد سخنرانی سناتور امریکایی اوباما که کاندیدای ریاست جمهوری آمريکا هم هست افتادم که چند هفته پيش گفته بود، اگر رئيسِ جمهور شود و اطلاعات درستی از حضور تروریستهای القائده در پاکستان داشته باشد، دستور حمله به انها را حتی بدونِ اجازه کشور پاکستان خواهد داد. اين خيلی خوب است که آمريکا رئيسِ جمهوری داشته باشد که با قدرت در مقابله تروریسم بایستد

. چيزی بنامِ تروریست خوب و تروریست بد وجود ندارد. شما مرتکب ترور بشويد، یک تروریست هستيد، اما و اگر هم ندارد! من معتقدم که مردم دنيا بايد با قدرت تمام در مقابله تروریسم بایستند و با تروریستها هر جا که هستند مبارزه کنند
.
بر اين اساس، مردم ايران هم بايد در مقابله اين تروریستها با قدرت بایسند و با تمام امکانات و شدیدترین فرم ممکن انها را سرکوب کنند.

Wednesday, August 22, 2007

Terrorism

While under the leadership of the United State the fighting against terrorism is six years old, but the terrorism is still very much alive, this week, the terrorists have attacked the people of Chahbahar, a city located in South East of Iran.

The gun men of a terrorist organisation called Jondollah, army of god, a Sunni Muslim group with the same ideology as the Osama Bin Laden's Al-Qaeda, closed a road, killed Innocent people, burned their cars, kidnapped as many as 21 people and took them to the neighboring country Pakistan, this week. When I heard the news, I remembered the speech by the US presidential hopeful Senator Obama some weeks ago. He said, if he happens to become the president of the United State and has the right information about the Al-Qaeda's terrorists inside Pakistan, the United State would attack them regardless. It is good to have a president that has a tough stand against terrorism.

There is no such a thing as good terrorist and bad terrorist. You terror, YOU ARE A TERRORIST, no ifs and buts about it. I strongly believe the people of the world must stand against terrorism and fight the terrorists anywhere they are.

In this sense, Iranian people must stand against these terrorists and defeat them as hard as possible and by any means.

Sunday, August 19, 2007

The White House Headache Is Different Than Mine

After toppling Saddam Hussein four years ago, the White House still struggles to find a solution for its many problems in Iraq, the wider Middle East and let alone its political image all around the world.

The United State as let say the only super power of the world had an easy run to invade two countries, Afghanistan and Iraq. Both invasion were predictable long before happening. How? Because it needed fire power to execute the so-called 'Middle East' plan and as Francis Fukuyama beleives, stands as the last man in the history (End of history and the last Man). It was predictable then, as it is now to predicate invasion of Iran is a suicide. But, the question is, who had then thrown away the offer of talks and compromise by the President Khatami of Islamic Republic of Iran? Whoever s/he is, along with his/her advisers in any office which might hold must be sacked and hold accountable for the United State headache. I, as an Iranian will definitely hold him/her accountable for my headache, and for the political situation that has been created in Iran for the last four years.

My headache, however, is human rights and democracy for Iran. And if it was not because of the failure of the policy makers in the White House, I and millions of Iranian people who share my view would have been in a much better position now!

So, I would like to send this message to the White House: get your act together, sack the incompetent advisers, your headache is yours and mine is mine But unfortunately your failure has directly caused mine!

سردرد من با سردرد کاخِ سفيد فرق ميکند
هنوز بعد از چهار سال، آمريکا به دنبالِ راه چاره ای برای حل مشکلات خود درعراق،خاوره ميانه وهمچنين چهره سياسی مخدوش خود در دنيا ميگردد.
آمريکا به عنوانِ شايد تنها ابر قدرت دنيا، به راحتی دو نظام حاکم برافغانستان و عراق راسرنگون کرد، اين قابل پيش بينی بود چطور؟ به اين دليل که برای عملی کردن نقشه خاوره ميانه بزرگ وهمچنين اثبات عقيده فيلسوف امريکایی ،فرانسيس فکوياما، بر اينکه آخرين ايدئولوژی، ليبرال، بر جهان حکومت خواهد کرد، نياز به حضور قدرت نظامی در منطقه داشت. (کتاب 'پايان تاريخ و اخرین مرد)'
اين نگاه فوکوياما،اگرچه در ظاهر ميتواند که به واقعيت نزديک باشد، ولی من کاملا موافق نيستم
.
و اما، همانطور که ميشد حمله به افغانستان و عراق را پيش بينی کرد، به همان راحتی ميشود حمله به ايران را خودکشی ديد!
البته درمورد اشغال ايران) و بعد سوال اين است که، چه کسی در کاخِ سفيد پشنهاد مذاکره و سازش خاتمی را چهار سال پيش دور انداخت؟ هر کس که بوده بايد به همراه مشاورينش از کار برکنار شود و برای سردردهای امروز کاخِ سفيد مسئول شناخته شود. برای سردرد من و ميليونها نفر ايرانی ديگر که مثل من نگرانِ حقوق بشر و دمکراسی برای ايران هستيم حتما اين فرد يا افراد مسئول هستند! چون اگر در اثرِ بی کفايتی اينها نبود، ما امروز در شرايط به مراتب بهتری داخل ايران بوديم!
پس حالا اين پيغام را برای کاخِ سفيد می فرستم: خودتان را جمع و جور کنيد و بی کفايتان سياسی را از کار برکنار، سردرد شما، سردرد شماست و سردرد من سردرد من، اما، اين ناکارامدی شماست که مستقيما باعث سردرد من است!

Thursday, August 16, 2007

A Dream, I Have One For Iran

It has been said that one should have a dream first, before it can come true.

I need to say a little bit about human rights, it is my passion and my dream for my country, Iran.

According to the Articles 1, 3, 5, 9 and 20 of the Universal Declaration of Human Rights, "All human beings are born free and equal in dignity and rights, one has the right to life, liberty and security of person, No one shall be subjected to torture or to cruel, inhuman or degrading treatment or punishment, No one shall be subjected to arbitrary arrest, detention or exile, Everyone has the right to freedom of peaceful assembly and association."


These are the foundations of human rights laws, which people are enjoying or used to enjoy, in the western societies all around the world. Despite of some dramatic changes in the laws in recent years, I still believe there are measures in place, like judiciaries of the western democratic countries, to guard human rights.

But, what do these got to do with my dream? Simple, I want these rights for my people in Iran, I want them to enjoy the rights same as any other citizens of the free world. In Iran, some might say that we have the laws that respect these rights, and offer us the Article 38 of the Constitution of Islamic Republic of Iran as an example, which says:

"All forms of torture for the purpose of extracting confession or acquiring information are forbidden. Compulsion of individuals to testify, confess, or take an oath is not permissible; and any testimony, confession, or oath obtained under duress is devoid of value and credence. Violation of this article is liable to punishment in accordance with the law."

But, the actions of the Islamic Republic Judiciary in regard to the media, university students, peaceful gatherings of women, teachers, workers and the academics have and are contradicted the Constitution!

My dream is to see A new Iran!

يــک خـواب

مــن بــرای ايــران يــک خـواب دارم

مــيگويند قبــل از اينکــه انتظار داشتـه باشيـد که خوابتـان تعبيـر شـود بايـد خوابـی داشـته باشيد

.بنا بر بند های 20/9/5/3/1 اعــلاميه جـهانی حــقوق بشـــر ، تمام انســان ها آزاد به دنيــا مـــيايند و حقوق برابر دارند . حق زنـدگی ، آزادی و امنــيت ، هيچ انسانی نبايد در معرض شکنجه و رفتار غير انســانی و تحــقيرقرار بگيــرد . هيچ انســانی نبايد به دل خواه فرد ديگــری دستگیر و زندانی شود .همه انسانها حق تجمع آزاد و گردهمــايي دارند .

اين حقــوق، بنيــاد قوانيــن حقوق بشری شــهروندان کشور های دمــوکـــرات و آزاد جهـــان هستـــند. اگر چه که در سالهای اخير تعغيـيرات بزرگی در قوانين کشور ها پـديد آمده است، اما مـن هنوز باور دارم که تضـمين های لازم در سيـستم قضــايی کشور های آزاد جهــان برای حفاظت از اين حقــوق وجود دارد

.اما اين مطالب چه ربطــی به خواب من دارد ؟ خيلی ســاده ، من اين حقوق را برای مــردم کشورم ايــران می خواهم . در ايران يکنفر ممکن است که بگويد، ما قوانيــنی داريم که اين حقــوق را تامين می کنند و برای مثــال بنده 38 قانون اساسی جمهــوری اســلامی ايــران را برای ما بياورنــد ، که می گويد : تمام اشکال شکـــنجه به منــظور گرفتـــم اعتــراف و يا به دســت آوردن اطلاعــات مـمنوع است . اجبــار افراد به اعتــراف و گرفتن اعتراف با توســل به زور ارزش قــانونی ندارد و مرتکــبين در برابر قــانون خــلاف کار محــسوب و مجـــازات خواهنــد شد

اما عملکرد قوه قضائیه جمهوری اسلامی ایران در موارد گوناگون برخورد با روزنامه ها،دانشگاهیان، دانشجویان،معلمین زنان،کارگران تماما نقض صریح قانون اساسی کشور است و جرم!

خواب من، ديــدن يک ايـــران جــديد اسـت .


Wednesday, August 15, 2007

Keyborad

Hi, keyboard arrived.

Since I started writing, I promised to write in both the English and Persian (Farsi) languages, but I was expecting to have a keyboard with dual capabilities, today, I got it.

From now-on, I will post the translation of the English text as well.

For today, a little message to Tehran!

Although the failure of the western politicians, mostly the US's, in the last four years the least, put the Iranian people in an awkward position in their way to claim the human and democratic rights, but Tehran should know that, it is time, the time for change.


سلام،

کيبورد فارسی-انگليسی رسيد.

از زمان آغاز به کار سايت، قول به نوشتن به هر دو زبان فارسی و انگليسی داده بودم، ولی موکل به رسيدن اين کيبورد. از اين به بعد، ترجمه فارسی مطالب را هم خواهم گذشت.

برای امروز، يک پيغام کوچک برای تهران.

اگرچه بی کفايتی سياستمداران غربی، بخصوص آمريکا، حداقل در چهار سال گذشته، من و مردم کشورم را در بدترين شرايط ممکن در راه رسيدن به حقوق بشری و دمکراتيک خود قرار داده است، اما، تهران بايد بداند که زمان تغييرات رسيده است!

Sunday, August 12, 2007

Just a note

Hi there,

This is a little note to let you all know that I am very busy this week.

I would like to write every day and I do my best to keep this promise, but sometimes my studies and other responsibilities catch on me. I promise, however, to write as much as I could, say most of the weekdays and in case of any important issue comes up.

Regards

Friday, August 10, 2007

Nothing New

"Iran is ready for direct talk with the US, but with no precondition," said Hashemi Rafsanjani yesterday in Iran.

Mr. Rafsanjani is the chairman of the powerful Expediency Council of Iran. He was talking at the Friday's prayer in Tehran. There was nothing new in his offer, since it has been echoed out of Tehran for the last two years.

Nevertheless, if I were in Tehran or in the White House, I would have asked myself this question, what will I lose if only once I just sit for a while and talk to the opposite side? In the Tehran's position, I could have stopped the Natanz facilities for a day or so to do some maintenance work. And in the White House's position, I could simply see this, a matter of days maintenance work at the Natanz facilities does not really help me.

So, for me, the best path is just to sit and talk. It all would be a matter of hours and if I do not hear a new and good things, then, my only lose is these hours. I would be in the same position as I was before! Is not it?!

Just a thought!

Thursday, August 9, 2007

Positive move, but not good enough

Yesterday, two different issues came up which i like to write about.

First, all of university students, who have been apprehended during the peaceful gathering of 18 Tir this year in Iran, were released.
http://www.bbc.co.uk/persian/iran/story/2007/08/070809_bd-students-free.shtml

While it can be seen as a good gesture, it does not go far enough, still there are three more students, Ahmad Ghassaban, Majid Tavakoli and Ehsan Mansouri, in custody. I would like to bring to the attention of Mr. Hassan Adel, deputy of the Tehran's public prosecutor, his boss Mr. Mortazavi, and the leader of the Islamic Republic Judiciary, Mr. Shahrodi their duties and responsibilities under the sub-sections (1,2), section 156 of the Islamic Republic Constitution which clearly states:

"The judiciary is an independent power, the protector of the rights of the individual and society, responsible for the implementation of justice, and entrusted with the following duties:

1.investigating and passing judgement on grievances, violations of rights, and complaints; the resolving of litigation; the settling of disputes; and the taking of all necessary decisions and measures in probate matters as the law may determine;

2.restoring public rights and promoting justice and legitimate freedoms;"


And add this, A judge and A lawyer has entrenched responsibilities!


Second issue, there was a peaceful gathering in front of Mr. Mansour Osanlo's, the leader of the Transport Workers Union, home in Tehran. The gathering was to ask for his and his colleague release, it was part of an International campaign for their release.

But, the very bad news was that, not only they have not been released but also there were threats and more arrests too! I was just wondering if the Islamic Republic Government of Iran, or for that matter whoever pulls the strings in Tehran is familiar with the words, civil rights, citizen's rights, human rights, democratic rights, the International covenants which Iran is a signatory and the last one, public relation!

They better familiar themselves to these words sooner than later and boot out whoever is not!