اخیرا کانون نویسندگان ایران انتخابات هیئت دبیران خود را برگزار کرده است و فرقه رجوی در خارج از کشور واز زبان فردی بنام مصداقی-که خود را زندانی سیاسی سابق مینامد و به شکل معجزه آسایی (بخوانید مشکوکی، زیرا تنها افرادی از آن کشتار جان سالم بدر بردند که حاضر به توبه و قبول سر سپردگی جمهوری اسلامی کردند) از کشتار زندانیان سیاسی سالهای 60 جان سالم بدر برده اند- به کانون، انتخابات و ترکیب اعضای دبیران آن، حمله کرده است. این حمله را اما باید در قالب موضع گیریهای سیاسی داخل و خارج از کشور بررسی کرد.
این فرد-مصداقی- نمیتواند خشم خود را از روشهای متداول امروز، روش انتخاب آزاد و دمکراتیک-و البته مستقل- در انتخابات کانون و جدای از هر گونه روشهای کپی برداری شده و تزئیناتی خارج از کشور، پنهان کند و بی مهابا به اعضای کانون میتازد. خود این فرد و نظراتش اهمیت چندانی ندارند، چیزی که مهم است اما تفاوت موضع گیری فرقه رجوی- مبارزه با جمهوری اسلامی و با قدرت نظامی(که البته بخوانید قدرت نظامی خارجی-آمریکا) با موضع گیری فعالین داخل کشور که اعتقاد به مبارزه با روشهای مستقل و متکی بر مردم داخل کشور دارند.
ایرادات به انتخابات کانون نویسندگان توسط این فرد، نه به منظور دفاع از حقوق زنان-چرا که زنان داخل کشور نیازی به حمایت اینچنین افراد و فرقه ایشان ندارند- بلکه گویای وحشت بیرون افتادن از گردونه تاثیر گذاری بر تحولات سیاسی داخل کشور میباشد. ایشان و فرقه متبوعشان خبر ندارند که از زمان حضور در عراق و همکاری با صدام حسین در جنگ بر علیه کشور ایران، دیگر نقشی در معادلات سیاسی کشور ایران ندارند. علاوه بر آن نسل جوان این کشور و در این مورد بخصوص زنان-و آن هم زنان مبارز و آگاه ایرانی در کانون نویسندگان- مسلما نیازی به کمک این چنین افرادی ندارند. قطعا این نویسندگان، حقوق دانان، دانشگاهیان، فرهنگیان، کارگران و دیگر اقشار این کشور و در کل مردم ایران هستند که سرنوشت سیاسی آن را رقم خواهند زد و نه بیگانگان.
ایرادات به انتخابات کانون نویسندگان توسط این فرد، نه به منظور دفاع از حقوق زنان-چرا که زنان داخل کشور نیازی به حمایت اینچنین افراد و فرقه ایشان ندارند- بلکه گویای وحشت بیرون افتادن از گردونه تاثیر گذاری بر تحولات سیاسی داخل کشور میباشد. ایشان و فرقه متبوعشان خبر ندارند که از زمان حضور در عراق و همکاری با صدام حسین در جنگ بر علیه کشور ایران، دیگر نقشی در معادلات سیاسی کشور ایران ندارند. علاوه بر آن نسل جوان این کشور و در این مورد بخصوص زنان-و آن هم زنان مبارز و آگاه ایرانی در کانون نویسندگان- مسلما نیازی به کمک این چنین افرادی ندارند. قطعا این نویسندگان، حقوق دانان، دانشگاهیان، فرهنگیان، کارگران و دیگر اقشار این کشور و در کل مردم ایران هستند که سرنوشت سیاسی آن را رقم خواهند زد و نه بیگانگان.
بله، حق با خانم حاجی زاده است که بدرستی بیان میکنند
"فراموش نکنيد که کانون نويسندگان ايران نهاد صنفی نويسندگان مستقل ايران است که پس از چندين سال تهديد، اضطراب و گذر از موانع متعدد، نه با امکانات قدرقدرتها و نه مطابق ذوق و سليقهی قدرتهای داخلی و خارجی دست به کاری شگرف زده و طبيعی است که در چنين شرايطی نتيجه انتخابات آن نيز تابع مقتضيات کنونی و درونی جامعه باشد. ترکيب هيئت دبيران نيز بر اساس آرای رایدهندگان است نه ملاحظات ديگر. و درک اين شرايط بهدرستی ميسر نيست مگر آن که از نزديک دستی بر آتش داشته باشيم و منتظر نمانيم تا لقمهی همه مسايل هنری، فرهنگی، سياسی، اجتماعی و غيره را اروپا و آمريکا برای ما بگيرند و ما آن را بی چون و چرا قورت دهيم"
خانم حاجی زاده و دیگر اعضای محترم کانون نویسندگان ایران جایگاه ویژه خود را دارند، و اگرچه ایشان پاسخی به این فرد داده اند، شاید نوشته این فرد نیازی به پاسخ هم نداشت!
خانم حاجی زاده و دیگر اعضای محترم کانون نویسندگان ایران جایگاه ویژه خود را دارند، و اگرچه ایشان پاسخی به این فرد داده اند، شاید نوشته این فرد نیازی به پاسخ هم نداشت!
No comments:
Post a Comment