وزارت خارجه آمریکا پس از مدتها صحبت در مورد قصد قراردادن کل سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران در لیست سازمانهای تروریستی، بالاخره روز پنجشنبه هفته گذشته نیروی قدس سپاه پاسداران را دراین لیست قرار داد. علاوه بر این، تحریماتی یکجانبه برعلیه ارگانهای مالی از قبیل بانکهای ملی، ملت و صادرات هم به اجرا گذاشته خواهد شد.
گفته میشود سپاه پاسداران جمهوری اسلامی بیش از 30% مبادلات اقتصادی ایران را در کنترل خود دارد. این مبادلات از واردات و صادرات کالا، سرمایه گذاری در صنایع ماشین سازی تا سرمایه گذاری در صنعت نفت و گاز گسترده هستند. تحریمات امریکا نه تنها فعالیتهای اقتصادی سپاه پاسداران به عنوان یک ارگان را شامل و محدود خواهد کرد،بلکه شامل اشخاصی که به نمایندگی از سپاه پاسداران طرف معامله قرار میگیرند نیز خواهد شد. علاوه بر سپاه پاسداران، بانکهای ملی، ملت و صادرات نیز مشمول این تحریمات خواهند شد.
این تصمیم امریکا، در شرایطی که اتحادیه اروپا، روسیه و چین عملا تمایل خود را به حل مشکل هسته ای ایران از طریق مذاکره نشان داده اند، میتواند به دو گونه معنا شود، یک، افرادی در واشنگتن بهر شکل با بهانه قرار دادن مسئله هسته ای صرفا بدنبال وارد آوردن خساراتی میلیاردی از نوع افغانستان و عراق بر پیکر اقتصاد کشورمان ایران هستند، و دوم اینکه امریکا حقیقتا معتقد و متعهد به حل مشکل از طریق دیپلماتیک است و صرفا برای فرستادن پیغامی روشن برای تهران دست به این اقدام زده است.
حال اگر فرض اول را درست بدانیم، با توجه به تجربه عراق و نابودی زیر بنای اقتصادی این کشور با وجود اعلام امادگی وهمکاری همه جانبه صدام با سازمان جهانی انرژی اتمی پیش از حمله نظامی به این کشور، این وظیفه تک تک ما ایرانیان است که یکصدا و از هر تریبون قابل دسترس با صدای بلند و رسا با عوامل جنگ طلب که صرفا برای پر کردن جیبهای خود از ثروتهای ملی کشورمان حاضر به ریختن خون ده ها و یا صدها هزار نفر از شهروندان ایرانی هستند مقابله کنیم. این مقابله شامل همکاران این عوامل که همانا خائنین به اصطلاح سیاسی ایرانی خارج از کشور هستند هم خواهد بود، افرادی که با مخفی شدن در پشت شعار سرنگونی جمهوری اسلامی حاضر به قتل عام مردم این کشور و به غارت رفتن سرمایه های ملی ایران هستند.
و اما اگر فرض دوم را درست بدانیم، اینجاست که تصمیم گیران جمهوری اسلامی زیر ذربین مردم و تاریخ خواهند بود. اگر امریکا حقیقتا و به دلایل مختلف از گرفتاری در باتلاق عراق و افغانستان تا فشارهای بین المللی و یا فشار های داخلی مردم امریکا بر علیه جنگ به این نتیجه رسیده باشد که مشکل خود را با کنار آمدن و مصالحه با ایران حل کند و این تحریمها همانطور که واشنگتن ادعا میکند ابزاری برای کمک به حل مشکل از طریق دیپلماتیک باشند، و تصمیم گیران در تهران این فرصت را از دست بدهند و یا در معادلات خود محاسبات اشتباه کنند، باز شامل همان برخوردی از جانب مردم ایران خواهند شد که در فرض اول!
باید منتظر شد و دید.