Thursday, February 28, 2008

هفته اول کلاسها، و بحث امنیت جهانی

کلاسها شروع شد. دوشنبه برگشتیم سر کلاس و الان هفته اول تموم شده. حالا دیگه مشخص شد که این ترم باید با این واحدها چکار کنیم. یکی از واحد ها مربوط به دولت استرالیا و سیاست خارجی آن است، خیلی جالب و دوست داشتنی است، یا حداقل من دوست دارم. استاد این واحد، دکتر علوم سیاسی، دکتر والتون است و قبلا واحد هایی رو با ایشون گذراندم همدیگرو خوب میشناسیم، میدونه که من ایرانی هستم و بخاطر کارهای بد سیاسیون در ایران آمدم استرالیا! بعد از لکچر خواست که بریم یک کافی با هم بخوریم. سر میز شروع کرد و گفت که به دعوت دانشگاه آکسفورد باید بره انگلستان و در یک میزگرد در مورد امنیت جهانی شرکت کنه. خوب دیگه، بلافاصله یکی از مشکلات بزرگ امنیت جهانی (جمهوری اسلامی)، که هر چه مایل باشیم آن رو جمهوری اسلامی بنامیم، باز نمیشه چون داریم از کشور ایران و مردم آن صحبت میکنیم، مطرح شد. اصلا پیشنهاد کافی هم بهمین موضوغ برمیگشت، دکتر سیاسی دیگه کاریش نمیشه کرد. lol
خلاصه 1 ساعتی گپ زدیم. پرسید که من در مورد وضعیت بغرنج فعلی بین ایران و غرب چی فکر میکنم؟ گفتم از کدوم صندلی میخواهی جواب بدم، صندلی مردم ایران یا صندلی احمدی نژاد؟ گفت: از هر دو، گفتم باشه اما شما هم از صندلی غرب صحبت کن، کلی خندیدیم و قبول کرد. گفتم که از صندلی مردم میگم که دتیا علاوه بر اینکه دردسر خودش رو زیاد کرده، سردرد منوهم زیاد کرده و کارم رو به تعویق انداخته. و از صندلی احمدی نژاد، میگم که تهدید نکن و بدون قید و شرط بیا بشین سر میز کافی بخوریم ببینیم که مشکلمون کجاست و سر میز صحبت، همه چیز ممکنه!
از صندلی غرب گفت که حاضره! گفتم حین صحبت در میزگرد لندن یادت نره که بگی! خندید و گفت: حتما!

Friday, February 22, 2008

کار سخت آقای البرادعی در میان درگیری هسته ای جمهوری اسلامی و غرب

امروز سازمان بین المللی انرژی هسته ای گزارش خود را در مورد همکاری ایران اعلام کرد. این گزارش هم مثل تقریبا تمام گزارشات قبلی با احتیاط کامل نوشته شده بود، که قابل درک است. این سازمان و ریاستش، آقای البرادعی، باید بسیار محتاط عمل کنند، چرا که مسئولیت نظارت بر عدم گسترش سلاحهای هسته ای را بر عهده دارند. من شخصا آقای البرادعی را فرد حرفه ای، آگاه به مسائل سیاسی و در عین حال انسان شریفی میدانم که تمام تلاش خود را میکند که در کنار کار حرفه ای خود، مراقب سو استفاده های سیاسی به هزینه ایشون و سازمان مطبوع خود هم باشد. این خیلی کار ایشون رو مشکل تر میکنه. در مورد مسئله هسته ای کشورمان که تمام قدرت های بین المللی حساسیت فوق العاده ای دارند و مقتنم شمردن این فرصت از جانب جمهوری اسلامی برای به گرو گرفتن غنی سازی اورانیوم برای رسیدن به خواسته های بزرگ سیاسی خود، آقای البرادعی بر روی زمین مین گذاری شده قدم برمیدارد. از یک طرف باید مراقب باشد که در دام جمهوری اسلامی نیفتد و از فعالیتهای غیر صلح آمیز احتمالی غافل نشود که نهایتا متهم به کمک به هسته ای شدن جمهوری اسلامی گردد. و از طرف دیگر باید مراقب تبدیل نشدن به ابزاری برای اهداف سیاسی قدرت های بزرگ در منطقه خلیج فازس و کشورمان ایران باشد. بهر روی اگرچه این گزارش محتاطانه نوشته شده، جمهوری اسلامی از آن بنفع خود صحبت میکند و غرب آن را دلیلی بر اعمال فشار بیشتر بر تهران و تصویب قطعنامه دیگری در شورای امنیت میداند. نظر من این است که قطعنامه دیگری تصویب خواهد شد. چرا؟ چون این ابزار غرب در مقابل ابزار مورد استفاده تهران در منطقه است و غرب تا این اندازه بی تجربه نیست که به رقیب زمان بدهد! غرب میداند که باید از طریق این قطعنامه ها به موقع و سر بزنگاه آماده باشد! حال باید منتظر شد و دید که جمهوری اسلامی این واقعیت را درک خواهد کرد یا نه!

پس نوشت:
آقای احمدی نژاد در مصاحبه ای با سیمای جمهوری اسلامی یکبار دیگر در مورد قطعنامه های شورای امنیت اظهار نظر کودکانه کرده اند بر این مضمون: صد سال دیگر هم قطعنامه صادر کنند، ما را نگران نخواهند کرد. باور کردنی نیست!

Wednesday, February 20, 2008

از این پس نظارت استصوابی شورای نگهبان در انتخابات موضوعیت ندارد

این چند روز گذشته اتفاقاتی در ایران افتاده که بنظرم باید بهشون اشاره کرد. تایید بیشتر صلاحیتهای کاندیداهای رد صلاحیت شده، که البته قابل پیش بینی بود و همینطور که قبلا اشاره کرده بودم شاید که تمام این دعواها بر سر صلاحیت و رد صلاحیت برای داغ کردن تنور انتخابات بوده باشه. اگر اینطوره و حدس من درست، و جمهوری اسلامی باز یک قدم از من جلوتر، و این بار یک قدم جلو بودن معنیش حمله به نظارت استصوابی شورای نگهبان و زیر سوال بردن مشروعیت دخالت 10-12 نفر در صلاحیت مردم در انتخاب کاندیدای خود، چیزه بدی که نیست هیچ، خیلی هم خوبه! این حمله به مشروعیت شورای نگهبان، با سر و صدایی که در دفاع از نوه خمینی و در مقابل موضع گیری سیاسی فرمانده سپاه پاسداران بوجود آمد و نهایتا با مرگ این حجت الاسلام توسلی (توسلی) رئیس دفتر خمینی همراه شد، به اوج خود رسید. دیروز هم حجت الاسلام محتشمی پور در مراسمی که به مناسبت مرگ توسلی برگزار شده بود با تندی به این 10-12 نفر که بخودشون اجازه میدن نقش غیم مردم رو بازی کنند حمله کرده.
خوب، این قدم خوبی برای جلو بودن از من است، به نظارت استصوابی شورای نگهبان در امر انتخابات احتیاج نداریم!

Tuesday, February 12, 2008

انتخابات وخبرهای امیدوار کننده از تهران

خبرهایی مبنی بر تایید صلاحیت شمار بیشتری از کاندیداها و رد صلاحیت شدگان در مراحله اولیه از ایران میرسد. در نگاه اول، این امر بدی نیست و میتوان با احتیات خوش بین بود و به این تحولات خوش آمد گفت. و نگاه از زوایای دیگر را فعلا برای مصلحت مردم و کشور به فرصتی دیگر واگذار کرد.
ازقبل از آغاز ثبت نام کاندیداها برای انتخابات آینده مجلس در ایران و در طول زمان بررسی صلاحیتها که هنوز هم ادامه دارد، مرتبا در این مورد نوشتم. از اهمیت فوق العاده این انتخابات برای حاکمان سیاسی کشورمان و همینطور مشارکت مردم در تعیین سرنوشت سیاسی و دفاع از منافع ملی کشور که همانا منافع خود مردم است گفتم. اهمیت آن برای حاکمان که تشخیص دهند، قدرت سیاسی یک فرد یا گروه در گرو خواست مردم است و بدون حمایت مردم هیچ کس مصون نیست. و اهمیت حضور و مشارکت مردم در روند سیاسی کشور که تضمین کننده امنیت و منافع ملی خود آنان است، که البته این تنها با جلب اعتماد مردم و احساس تاثیرگذار بودن از جانب آنان قابل دستیابی میباشد. اگر مردم احساس کنند که عده قلیلی به خود اجازه میدهند که حضور و یا عدم حضور آنان بر سر صندوق آرا را بی اهمیت جلوه داده و خود را حاکم بلا منازع سرنوشت کشور و مردم قلمداد کنند، مردم در نقطه انتخاب قرار خواهند گرفت. انتخاب بین محافظت از خود، حقوق دمکراتیک در تعیین سرنوشت کشورشان در قبال مداخله قدرتهای خارجی و منافع ملی کشور از یک طرف، و انتخاب راهی دیگر برای رسیدن به حقوق بشری و دمکراتیک خود در مقابل حاکمان کر(!) از طرف دیگر.
مردم ایران از ضریب هوش و زکاوت سیاسی بالایی برخوردار هستند، با صحبت از رد صلاحیتها آنان را در مقابل این انتخاب مشکل قرار ندهید.
این تنها بی خردی سیاسی مسئولان سیاسی کشور را پر رنگ میکند!

Friday, February 8, 2008

اشتباه محاسباتی جمهوری اسلامی


با تایید رد گسترده صلاحیت کاندیداهای به اصطلاح اصلاح طلب درون جمهوری اسلامی ایران توسط شورای نگهبان، جمهوری اسلامی بر اشتباه محاسباتی خود از شرایط داخلی ایران، منطقه خاور میانه و دنیا پا فشاری میکند.

تحولات 4 سال گذشته در منطقه--بخصوص در رابطه با وضعیت حاکم بر عراق و همچنین لبنان و فلسطین--بنوعی سبب بوجود آمدن اعتماد بنفس کاذبی برای جمهوری اسلامی شده است. اظهار نظرها و عملکرد مسئولین داخل کشور در رابطه با مسائل داخلی-بر خورد در مقابل خواسته های بحق مردم و همچنین دانشجویان و فعالین سیاسی-و یا در مقابل چالشهای بین المللی نشان از این اعتماد بنفس کاذب دارد. جمهوری اسلامی خود را ابر قدرت منطقه ای اعلام میکند و خواهان برسمیت شناخته شدن این قدرت توسط غرب میباشد. ظاهرا این قدرت کاذب چنان در وجود حاکمان بر کشورمان رخنه کرده که امروز بوضوح میتوان آن را در امر انتخابات، رد و تایید صلاحیت کاندیداها دید. این بدان معناست که این احساس قدرت باعث شده افرادی انگشت شمار در کشور ما این تصور را داشته باشند که، حتی توان ایستادن در مقابل مردم را هم خواهند داشت!

این یک اشتباه فاحش محاسباتی از جانب اینگونه افراد است، اشتباهی که میتواند قیمت هنگفتی از جان و مال مردم و منافع ملی کشور ایران را بهمراه داشته باشد!